حس پشیمانی

13 خرداد 1391 | 537 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 13 خرداد,1391 در وبلاگ حسنا محمدزاده ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

ابرهای بغض ، در رؤیای بارانی شدن

سینه ها دریاچه ای در حال طوفانی شدن

 

پنجه ی خونین بالش ها پر از پرهای قو

خواب ها دنبال هم در حال طولانی شدن

 

زندگی آن مردِ نابینای تنهایی ست که –

چشم ها را شسته در رؤیای نورانی شدن

 

قطره ای پلک مرا بی تاب و سنگین کرده است

مثل اشک بره ها در شام قربانی شدن

 

خوب می فهمم چه حالی دارد از بی همدمی

پابه پای گرگ ها سرگرم چوپانی شدن

 

برکه های تشنه می بینند با چشمان خیس

نیمه شب ها خواب گرم ِ ماه پیشانی شدن

 

خالی ام از اشتیاق بودن و تلخ است تلخ

جای هر حسی پر از حس پشیمانی شدن

 

چاره ی لیلای بی مجنون ِ این افسانه چیست ؟؟

یا  به دریا دل سپردن ...یا بیابانی شدن

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.