ماه تابان

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۷۴۸ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۱۵ اردیبهشت,۱۳۹۱ در وبلاگ کاظم بهمنی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.



تا تو بودي در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروي چشم خود چشمي غزلخوان داشتم

حال اگر چه هيچ نذري عهده دار  ِ وصل نيست
يک زمان پيشآمدي بودم که امکان داشتم

ماجراهايي که با من زير باران داشتي
شعر اگر مي شد قريب پنج ديوان داشتم

بعد تو بيش از همه فکرم به اين مشغول بود
من چه چيزي کمتر از آن نارفيقان داشتم؟!

ساده از «من بي تو مي ميرم» گذشتي خوب من!
من به اين يک جمله ي خود سخت ايمان داشتم

لحظه ي تشييع من از دور بويت مي رسيد
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!


از دفتر پيشآمد



.............................................................................................

مصاحبه با ايبنا به بهانه چاپ چهارم پيشآمد ، تير ماه 91


 خريد اينترنتي کتاب پيشـآمـد 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.