پرسهای در حوالی شعرهای کوتاه مرتضا دلاوری پاریزی
..
برخی معتقدند «شعر کوتاه»، درخورترین قالب شعری برای دنیای دیجیتالی امروز ماست. مردم کمحوصله و شتابزدهاند و مجالی برای خواندن شعرهای بلند ندارند. مهلت ما به اندازه یک کلیک کردن است و بس. شعری که وقت ما را بگیرد، خودش را از نعمت خوانده شدن محروم کرده است. این پندار، اگرچه تا حدودی زیادی درست است، اما ناخواسته، شأن شعر کوتاه را نیز تا حد پیتزا و پفک پایین میآورد. یعنی، از دایره تأمل و تعمق بیرون است و معده خواننده را سر کار میگذارد. در پاسخ باید گفت، در شعر کوتاه واقعی، زمان خواندن کاهش مییابد و مجال اندیشیدن فراختر میشود.

تاریخ ادبیات ما میگوید که ذهن ایرانی هیچگاه از شعر کوتاه غافل نبوده است. چه در قالبهای کهنی همچون خسروانی؛ چه در قالبهای سنتی مثل رباعی و دوبیتی و قطعات کوتاه و تکبیتها؛ و چه در قالبهای بومی و مردمی مثل لندی و لیکو و سهخشتی و واسونک. بنابراین، گفتار عدهای از منتقدین را اینگونه باید تصحیح کرد که شعر کوتاه، همیشه یکی از فرمهای دلخواه شاعران ایرانی بوده است و در دوران اخیر، به دلیل تغییرات صورت گرفته در زیست فرهنگی انسانها و غلبه مظاهر مدرنیسم در جامعه انسانی، و آشنایی شاعران با صورتهای شعری ملل دیگر بالاخص هایکو، توجه به شعر کوتاه، علاوه بر داشتن پشتوانه تاریخی، ضرورت زمانه نیز هست. تا آنجا که فنآوریهای نوین ارتباطی نیز انسانها را به فشردهسازی پیامهای خود و ایجاز و اختصار سوق میدهند.
بررسی شعر کوتاه نوین پارسی را باید از روزگار نیما یوشیج آغاز نهیم. تأثیر نیما را در دگرگونی شعر کوتاه فارسی باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: نخست، دمیدن روح طراوت و تازگی در قالبهای کهن از جمله رباعی و دوبیتی ؛ و دیگر، پدید آمدن قالبهای نوین برای شعر کوتاه. شعر کوتاه جدید، از چارچوب وزن و قید بیت آزاد شد و پایه خود را بر سطرهایی بنا نهاد که به رعایت تساوی ارکان عروضی ملتزم نبود. و به تدریج، از عروض پیشنهادی نیما نیز فاصله گرفت. م. آزاد، محمد زهری، منصور اوجی و بیژن جلالی از جمله شاعرانی بودند که در پایهگذاری شعر کوتاه در دوران بعد از نیما نقش مهمی داشتند. در کنار آن، از تأثیر ترجمه هایکوهای ژاپنی به زبان فارسی نمیتوان به سادگی گذشت. بخصوص انتشار کتاب «هایکو» با ترجمه احمد شاملو و ع. پاشایی در سال 1361، در ترغیب شاعران نسل جدید به شعر کوتاه بسیار مؤثر افتاد. احیای قالبهای سنتی مثل رباعی و دوبیتی در دهه شصت چرخ شعر کوتاه را بیش از پیش به حرکت در آورد. در ده سال گذشته، به طور واضح شاهد پیشروی شعر کوتاه در خاکریز رسانههای مکتوب و دیجیتال بودهایم که جریانات مختلف آن را میتوان در گروههای پنجگانه زیر جای داد: رباعی جدید، شعر کوتاه نیمایی، هایکو ایرانی، نوخسروانی، شعر کوتاه مدرن. این گرایشها، البته مرزهای مشترک زیادی دارند.
..
این مقدمه را برای آن آوردم که در مورد شعرهای کوتاه یکی از شاعران امروز کرمان سخن بگویم. سال گذشته، مجموعه شعر مرتضا دلاوری پاریزی با نام «مثل صنوبرهای پاریز» به بازار عرضه شد. در این مجموعه 160 صفحهای، ما با آزمونهای متنوع شاعر در انواع قالبهای شعر سر و کار داریم. کتاب، با شعرهای نیمایی دلاوری آغاز میشود و بعد از آن غزلهای او را میخوانیم. رباعی، مثنوی، و چارپاره از دیگر قالبهای شعری کتاب است. بخش آخر کتاب را نیز شعرهای کوتاه در بر میگیرد که از شماره 40 شروع و به شماره 1 ختم میشود! میتوان گفت دلاوری در همه این قالبها دلاورانه وارد شده و تقریباً از عهده همه آنها بر آمده است. البته، عموماً او را با غزلها و چارپارههایش میشناسند که شور عاطفی بالایی دارند. در این شعرها، تلفیق دغدغههای اجتماعی شاعر با داستانهای دلدادگیاش، در زبانی پاکیزه و پرداخته، دست خواننده را میگیرد و با خود میبرد. دلاوری در شعرهایش، انسانی را روایت میکند که تبارش زخمی است و روح دربدرش در پرسههای بیسرانجام، جویای دامانی است آرامشبخش. ریشه دردمندی شاعر در دیدارهای ناپیوسته و حضورهای هجرانزده است. و در این میان، نارواییهای کوچه و خیابان و بیرحمی روزگار، و دگرگون شدن آیینها و معیارهای قدیم، نمکی است بر این زخمها. با همه اهمیت شعرهای نیمایی و غزلهای دلاوری، ما بررسی خود را به شعرهای کوتاهش معطوف کردهایم و برآنیم که این دسته از شعرهای او نیز قابلیتهای زیادی دارند. کوتاهسراییهای دلاوری محصول سه چهار سال اخیر فعالیتهای ادبی اوست که تنها بخشی از آنها به کتابش راه یافته، و پارهای از بهترین شعرهای کوتاه او را باید در وبلاگ «کتیبه زخم» خواند.