برای قربانیان زلزله در آذربایجان

31 مرداد 1391 | 476 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 31 مرداد,1391 در وبلاگ سیداکبر میرجعفری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

مرگ در خانه‌ها، خیابان‌ها
زندگی زیر تلّی از آوار
راستی، دست کیست می‌پاشد
خاک بر فرق کوچه و بازار؟

نکند شهریار این سامان
کار را دست دیگران داده‌ست
که زمین جای چرخ لرزیده‌ست
و تو را سخت‌تر تکان داده‌ست

تو که با خاک خوب می‌گویی:
ـ خشت‌ها سنگ این بنا باشند
مهربان! هیچ باورت می‌شد
خشت‌ها خام، مثل ما باشند؟

صبح آمد، صریح می‌گوید:
ـ آفتاب از شکوه افتاده‌ست
از افق تا افق نگاه کنید...
کوه در پای کوه افتاده‌ست

ساعتی بر سریر این سامان
مرگ سرگرم سروری بوده‌ست
زندگان قدیم می‌گویند:
ـ لهجه‌ی مرگ آذری بوده‌ست

بغض‌هایت گرفته‌تر شد، تا
وقت باران موسمی برسد
پس خدا گریه را فرستاده‌ست
تا به فریاد آدمی برسد

زخم‌هایت نهان نمی‌مانند
دم به دم تازه می‌شوند آنها
من و گریه مترجم زخمیم
به زبان‌های زنده‌ی دنیا

تو ولی تکه‌تکه از آوار
جمع کن سهم بودن خود را
یعنی از خشت و زخم تازه بساز
شکل از نو سرودن خود را

داغداریم، همچنان باید
با همین موج داغ‌ها برویم
گله از شکل زیستن کافی‌ست
به تماشای باغ‌ها برویم
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.