۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۷۱۱ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۳۰ اردیبهشت,۱۳۸۸ در وبلاگ جواد زهتاب ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

رفتی ولی منو صدا نکردی
پشت سرت روهم نیگا نکردی


روی تموم گلا پا گذاشتی
ما رو تو این پاییزا جا گذاشتی


اشکی دیگه تو چشم ناودونا نیس
بعد تو یک گل توی گلدونا نیس


اون روزا که یه روزگاری داشتی
داشتی توی گلدونا گل می کاشتی


باغچه به باغچه نقاشی می کردی
کوچه به کوچه آب پاشی می کردی


با اون همه نقاشی و آب پاشی
 فِک نمی کردم اینجوریا باشی!


گل اگه هرچی مونده بردار برو
بهار خانوم! خدانگهدار برو!

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.