رفتی ولی منو صدا نکردی
پشت سرت روهم نیگا نکردی
روی تموم گلا پا گذاشتی
ما رو تو این پاییزا جا گذاشتی
اشکی دیگه تو چشم ناودونا نیس
بعد تو یک گل توی گلدونا نیس
اون روزا که یه روزگاری داشتی
داشتی توی گلدونا گل می کاشتی
باغچه به باغچه نقاشی می کردی
کوچه به کوچه آب پاشی می کردی
با اون همه نقاشی و آب پاشی
فِک نمی کردم اینجوریا باشی!
گل اگه هرچی مونده بردار برو
بهار خانوم! خدانگهدار برو!