۲۷ دی ۱۳۸۷ | ۸۰۳ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۲۷ دی,۱۳۸۷ در وبلاگ جواد زهتاب ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

شاخه به شاخه سبزی بید است می سوزد

صفحه به صفحه شادی عید است می سوزد

 

آتش گرفته برگ های شمسی تقویم؟

یا در غروبی تلخ خورشید است می سوزد؟

 

اسکندری خونریز در چشم تو می بینم

در من شکوه تخت جمشید است می سوزد

 

روشن تر از این دود مبهم چیست تقدیرم؟

در من چراغ شک و تردید است می سوزد

 

پا می گذارم پیش تر ، چشمم نمی بیند

اما دلم... انگار فهمیده است می سوزد!

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.