خاطره

۲۴ آبان ۱۳۸۷ | ۹۷۴ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۲۴ آبان,۱۳۸۷ در وبلاگ جواد زهتاب ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

  با عرض سلام و عذر خواهی از این که مدتی این مثنوی تأخیر شد، مدتی به اندازه ی یک  فصل یا نه! بیشتراز یک فصل، بر من که بیشتر از یک فصل گذشت، به قولی:

غم انگیزم غم انگیزم غم انگیز

چو نیشابور در چنگال چنگیز

نمی دانی چه فصلی داشت این باغ

نمی دانی چه با من کرد پاییز

و بالاخره پوزش از همه ی دوستانی که نامشان در لیست کامنت های هر آینه آه است به خصوص در یکی دو پست قبلی؛ امیدوارم ببخشید که گفت آدم تنبل یا ستاره شناس می شود یا شاعر! حالا مطمئناً بر من که هیچکدامشان نیستم خواهید بخشید این همه تأخیر و... خواهید بخشید!

چند روز پیش چند بیتی را پیدا کردم که خاطره ی کنگره ی فلک الافلاک (جشنواره شعر جوان) خرم آباد را پس از تقریباً یک سال و نیم برایم زنده ترکرد کنگره ای که با حمایت حوزه هنری و به همت افسون امینی و دوستانش برگزار شده بود کنگره ای که:

۱- اولین سفرم بود به دیار خرم آباد و آشنایی با شاعران آن خطه که میهمان شعر و مهربانی شان بودم

۲- از همه جای ایران سرای من است شاعران جوان حضور داشتند! از چین و ارومیه و تبریز، و نیز از حلب و بلخ و بخارا و ری و روم و سمرقند و قم و البته تهران و کمی رشت!

۳- خلاصه اینکه خیلی ها بودند از گروس عزیز و ریحانه ریحانی و علی داوودی و محمود حبیبی و کسانی که یادم نمانده تا من که جواد زهتابم! و البته برای اولین بار بودند کسانی که نبودند، مثل حسین حاج هاشمی و علیرضا بدیع و مهدی فرجی و علی ثابت قدم و نوعی خبوشانی و اثیرالدین اخسیکتی!!!

۴- در این کنگره هم اولین دیدارم بود از خرم آباد و هم آخرین دیدارم با سید ضیا قاسمی قبل از اینکه به سفرقندهار برود!هرکجاهست خدایا! به سلامت دارش.

۵- در اتاق ۱۲۸ با دوستانم محمد جواد آسمان عزیز و امیر اکبرزاده و مهدی رحیمی و محمد جواد شرافت هم اتاقی بودیم و از قضا کار و بار همه سکه بود و بالاخره این هم اتاقی بودن شوخی زیر را به همراه داشت:

 

در این کنگره خوب گشتیم ما

بدی کرد هر کس گذشتیم ما

درآغوش مایید هر جا روید

اگر که نسیمید دشتیم ما

نمی افتد از سکه این داستان

طلایی ترین سرگذشتیم ما

نیفتاده از چشم ما هیچ کس

از آن چشم های پلشتیم ما

نیفتاده از بام رسوا شدیم

نه کاسه نه کوزه نه تشتیم ما

پی ائتلاف قم و اصفهان

هوادار کاندید رشتیم ما

دمی گِرد دود و دم و اعتیاد

-خدا داند و بس!- نگشتیم ما

اگر شوق دیدار داری بیا!

اتاق صد و بیست و هشتیم ما!

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.