غزل عاشقانه در روزگاری بدون عشق!!!!!!

01 اسفند 1391 | 597 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 01 اسفند,1391 در وبلاگ اصغر عظیمی مهر ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

 

غزل عاشقانه ای دیگر

 

 

قهوه ام سر رفته ‘ حتما فال بر هم می خورد!

حال تقدیرم از این اقبال بر هم می خورد!

 

گرچه در این چند سال آرامشم را یافتم

مطمئنم باز هم امسال بر هم می خورد!

 

حرفهایم را کسی غیر از خودم نشنیده است!

ظاهرا در من لبانی لال بر هم می خورد !

 

حال و احوال مرا غیر از خودم از کس نپرس!

حال من دارد از این احوال بر هم می خورد!

 

ناگهان ترکیب برخی چهره های دلنشین

گاه با یک نقطه ی تبخال بر هم می خورد!

 

در زمان بدرقه با من نمی آید کسی!

حالم از اینگونه استقبال برهم می خورد!

#

حرف دل را در پیامی مختصر گفتم ولی –

هی پیامم موقع ارسال بر هم می خورد!

 

 

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.