م...
مرگ آمده و به بخت ما پا زده است
خود را به دروغ زندگی جا زده است
یک بی در و پیکر سیاه خالی است
انگار مغول به خانه ی ما زده است
***
نقد علی رضا عباسی بر سونات بلوط در روزنامه شرق دوشنبه ۲۳ خرداد ۹۰
· از ميان قالبهاي مرسوم شعركلاسيك، رباعي را نسبت به ساير قالبها ميتوان در جريان شعر امروز تپندهتر و داراي قابليتي بهخصوص و ممتاز تلقي كرد، دليل اين ادعا شايد بافت ساختاري موجز آن و امكان برخورداري گستردهاش از زمينههاي موضوعي (خاصه اجتماعي) باشد. قاعده ساختاري اينگونه شعري، شاعر را ملزم مينمايد كه در كوتاهترين زمان و موجزترين حالت دريافتهايش از جهان واقعيت را به شعر تبديل كند.اين موضوع ابتدا به ساكن علاوه بر نياز به شناخت از وزن بهخصوص اين قالب شعري، نيازمند نوعي آبديدگي ذهني براي انتخاب درون مايه شعري است. البته چنين نيازي را ميتوان به تمامي ژانرهاي شعري تعميم داد، مثلا در شعر سپيد نيز به روز بودن ذهن و معاصر بودن نگاه شاعر يك امتياز قابل توجه به حساب ميآيد. قالب رباعي با توجه به ريتم و آهنگ ساختاري و موسيقي شنيداري ای كه در خود دارد اگر از امكاناتي نظير نگاه نو و بهكارگيري مصاديق به روز نيز برخوردار باشد از يك قوت مضاعف بهره خواهد برد. بيشتر رباعيسرايان به يك تكنيك خاص و تعريف شده در اين قالب شعري توجه دارند يعني فضاسازي موجز براي وارد كردن شوك نهايي در مصرع پاياني. چنين توجهي در عمل باعث ايجاد يك شكل روايي در كوتاهترين ساختار ميشود و از طرفي موجز شدن شعر به درگيري و استنباط مخاطب از آن كمك شاياني ميكند. همين خصيصهها كه بهطور مختصر به آنها اشاره شد، كافي است تا قرابت شعر كوتاه سپيد و رباعي بيشتر درك شود و امكان جاري و تپندهتر بودن آن نسبت به ساير قالبهاي كلاسيك در جريان شعر امروز مشهودتر شود.بهانه عنوان مطالب فوق علاوه بر وجود چنين واقعيتي به صورت كلي در شعر امروز ايران، فعاليت جليل صفربيگي به عنوان يكي از شاعران فعال در دو ژانر سپيد و رباعي است. عملكرد نسبتا موفق صفربيگي در اين دو ژانر مستقل اهميت بررسي و معرفي هرچه بيشتر آثار او را بيشتر نمايان ميكند. سونات بلوط نام آخرين مجموعه شعر از سرودههاي جليل صفربيگي در قالب رباعي ميباشد كه در سال 1389 توسط نشر شاملو به چاپ رسيده است. اين مجموعه متشكل از 48 رباعي است كه در برگيرنده نگاه شاعر در وجوه مختلف اجتماعي، عاشقانه و نوستالژيك هستند. همين تنوع نگاه باعث شده خواننده بهرغم روبهرو بودن با سرودههايي كه از وزن يكساني برخوردارند، حسي تكراري و يكنواخت پيدا نكند و از طرفي نو بودن محتوا و استفاده از مصاديق امروزي سرودههاي اين مجموعه را به زباني با طراوت و داراي قابليت همذاتانگارانه رسانده است. به نمونههاي متنوع زير توجه كنيم: در زد كسي انگار كه ميهمان داريم/ در سفره گرسنگي فراوان داريم/ امروز پدر ابر زيادي آورد / مانند هميشه شام باران داريم (ص32) ديوانه و مست دوستت دارم را... / از هرچه كه هست دوستت دارم را... / يك لحظه عوض نميكنم با دو جهان / اين يك كف دست دوستت دارم را (ص20) انگار تمام باورم زخم شده / يك ايل بلوط در سرم زخم شده / ايلام چه دستهاي زبري دارد/ مثل كف دست پدرم زخم شده (ص40) و نمونههاي ديگري از اين دست كه در مجموعه به وفور يافت ميشوند. يكي از نقاط مثبت و داراي ارزش اين مجموعه عدم وجود حشو يا كلمات نامربوط براي پر كردن وزن در سرودههاي آن است. شناخت و تسلط كامل صفربيگي از وزن و از طرفي در اختيار داشتن دايره واژگاني نسبتا گسترده و نو باعث شده وي در انتخاب واژگان و عناصر دقت لازم را بهخرج بدهد و به همين نسبت شاخصههاي خيال، تصوير و انديشه در زبان مصداق با طراوتي پيدا كنند. من با تو چقدر ساده رفتم بر باد/ تو نام مرا چه زود بردي از ياد / من حبه قند كوچكي بودم كه / از دست تو در پياله چاي افتاد (ص 23) ديدم كه دهان او پر از مورچه است/ سرتاسر جان او پر از مورچه است/ مرگ آمده تا مرا از اينجا ببرد/ حتمن چمدان او پر از مورچه است (ص26) علاوه بر وجود ذهن نو و امروزي در شعرهاي مجموعه سونات بلوط، يك طنز دروني (همچنان كه در نمونههاي بالا شاهديم.) در آنها واقع شده است. اين طنز محسوس و قابل دريافت از لايههاي معنايي شعرها هم به بلوغ انديشه انتقادي در آثار جان بخشيده و هم باعث شده زبان سرودهها منعطفتر و داراي قابليت استنباطي بيشتري شوند. بهطور كلي وجود بن مايههاي طنز يك خصيصه ارزشي در شعر مدرن به حساب ميآيد و اگر چه صفربيگي از قالبي در مجموعه سونات بلوط استفاده كرده كه متعلق به بخش كلاسيك شعر ايران است، اما نوگرايي و معاصر بودن ذهن وي در شعرهاي اين مجموعه باعث شده خواننده خود را در يك وضعيت كليشهاي، محدود و كهنه احساس نكند و بالعكس به امكان استفاده امروزي از قالبهاي قديمي پي ببرد. به چند نمونه ديگر از مجموعه سونات بلوط توجه كنيم: انگار هميشه جاي يك تن خاليست/ اين بار كسي نيست نه! اصلن خاليست/يك نيمكت نشسته دارم در خود/ جاي دو نفر هميشه در من خاليست (ص9) او مثل هميشه خوابهايش آبيست/ كار من بيچاره ولي بيخوابيست/ من گربه ولگرد خيابان هستم / او گربه چاق و چله قصابيست (ص28) شايد در اختيار داشتن چنين امكاناتي براي صفربيگي توان فعاليت در دو ژانر متمايز رباعي و سپيد را به صورت همزمان فراهم كرده و استفاده هوشيارانه وي از وجوه اشتراك اين دو ژانر توانسته، شعرهاي وي را در وضعيت نسبتا موفقي قرار دهد. آنچنانكه بدون اغراق ميتوان جايگاه موثق و داراي اهميتي را در شعر امروز ايران براي سرودههاي او (در هردو ژانر) در نظر گرفت. پس از اشاره مختصر به ويژگيهاي قابل توجه و ارزشي سرودههاي صفربيگي و پرداختن به اشتراكات مثبت رباعيها و شعرهاي سپيد او، بد نيست به نكتهاي كه از قياس بين اين دو مشهود ميشود نيز اشاره شود. آن چيزي كه از اين قياس (بين سرودههايي كه در قالب مجموعه به چاپ رسانده) خود را نشان ميدهد، گستردهتر بودن دامنه ذهن در رباعي سراييهاي وي نسبت به سپيدسراييهايش است. محتواي اكثر آثار صفربيگي در مجموعه شعر سپيد (عاشقانههاي يك زنبور كارگر) كه چندي پيش توسط انتشارات نوح نبي به چاپ رسيده حول محور رمانتيك قرار دارند و سرودههاي اين مجموعه غالبا از فضايي حسي برخوردارند، در حاليكه تنوع محتوا در رباعي سراييهاي او چشمگيرتر است و دامنه ذهني او در رباعيهايش به حوزههاي اجتماعي و موضوعي، بيشتر كشيده شده است. البته شواهد و امكاناتي كه در شعرهاي صفربيگي وجود دارد صحهاي بر اين تصور است كه وي در ادامه تجربه شاعرانه خود به موفقيتهاي چشمگيرتري در شعر سپيد همگام با سرودن رباعي دست پيدا خواهد كرد. |
|
|
|
|
|
***
شماره چهارم آنات هم به روز است
www.aanaat.com