مبادا پس از من ...

۲۸ اسفند ۱۳۹۱ | ۸۲۴ | ۰

این مطلب در تاریخ دوشنبه, ۲۸ اسفند,۱۳۹۱ در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

چه ها کرده این شهر با ما پس از تو

همه خوب بودند اما پس از تو

 

ندارد خریدار آه غریبان

شده کار مردم تماشا پس از تو

 

تنت بر زمین بود و شد در سقیفه

سر جانشینی‌ت دعوا پس از تو

 

وصی تو را دست بستند آخر

دگرگون شده رسم دنیا پس از تو

 

اگر چه «مرا» می‌زدند این جماعت

«علی» را شکستند بابا پس از تو

 

فدایش شدم با تمام وجودم

ولی باز تنهاست مولا پس از تو

 

کسی غیر شیون ، کسی غیر ناله

نیامد به دیدار زهرا پس از تو

 

ببر دخترت را از این شهر غربت

که خیری ندیدم ز دنیا پس از تو

 

دگر پای آتش به اینجا شده باز

دلم غرق خون شد، مبادا پس از من ...

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.