شبیه رود، جوانی به جبر میگذرد
که عمر، لکهی ابر است و ابر میگذرد
به خود مبال که رفتی و دین و دل بردی
که روزگار مسلمان و گبـــر میگذرد
به صید آمدهاست عشق و غفلت از خود ماست
غزال میچرد آنـجا که ببـــــــــر میگذرد؟
میان صبر و ظفر دوستی ِ دیرینه ست
چه غم که عمر من و تو به صبر میگذرد!
“غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟”*
که هر طرف بروم سمت قبر میگذرد
*مصرعی از شیخ اجل سعدی