همه بردند آرزو در خاک / خاک دیگر چه آرزو دارد؟

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۳۵۹ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۲۷ اردیبهشت,۱۳۹۲ در وبلاگ محسن رضوانی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


غنچه نشسته ام کنج باغْطوطی، روبروی گنبذْقبّه ی سیدالکریم، فکریِ امواتی هستم که سینه ی اینجا، یک لاقبا و به پهلو، درازکش شده اند. امواتی که روی لوح و لحد اغلب شان، عادتاً با خط نستعلی قُلی، ابیاتی را قلمی کرده اند که فلان به فلانت ای روزگار!

لیلة الرغائب بود شازده! مظان استجابت آرزو. رضا نشو آرزویت را به گور ببرم. تا دست روزگار گره ی کراواتم را سفت نکرده، تا به مرگ مفاجا دُم سیخ نکرده ام برگرد.

اینجا هوا خوب نیست

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۳.۵ با ۲ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.