این مطلب در تاریخ شنبه, 17 فروردین,1392 در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.
آمد محرّم علی و ماه فاطمه
آتش زده ما را در و دیوار غم تو
عمريست با عنايت تو گريه مي كنم
چه ها کرده این شهر با ما پس از تو
بابا چه بي وفا شده دنياي بعد تو
هر سال فاطمیه دلم شور می زند
از ياد رفت «آل محمد» به راحتي
در بين کوچه هاي مدينه شهيد شد
جان ميدهم براي علي، يا علي مدد
آقای من! مصيبت تو فرق مي کند
لطمه زنان به چهره رسیدند حورها
گل که پرپر شد شميمش را همه حس ميکنند
کُشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینِی!
حالا ميان رفتن و ماندن مردد است!
آئينه دار ام ابيها صبور باش
آن شب ميان هاله اي از ابر و دود رفت
هر چه شد آه پس از رفتن زهرا شده بود
***
رباعيات فاطمي
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله
از نور کمالت آینه حیران است
دادند چه خوب اجر پيغمبر را
آئينه مگر چقدر طاقت دارد!
می دید که فاطمه ست اما می زد
الحق که تو اولين شهيدي محسن
در اوج دلاوري اسيري سخت است
در هر دم و بازدم علي مي گفتي
عصيان سقيفه کم نبود اي بانو!
خونت به خدا به گردن این شهر است
تکليف علی چیست پس از رفتن تو؟
با یاس بهشت مھربان باش ای خاک
اين خانه پس از تو خانهي دلتنگي ست
دلتنگ و غريب و جان به لب رفتي تا ...
رفتي تو ولي هنوز راهت باقي ست
برگرد به حق مادرت آقا جان
آن روز که نقش پرچمت يا زهراست
بحر طويل هاي فاطمي
میان کوچه پیچیده صداي همهمه
پنجره اي رو به فدک
نیستم من حریف این روضه
نظرات