مقاله ی اختصاصی

سه گانی، امپرسیونیسم و انسان امروز
علی کاملی* – رؤیا مسعودی*
این نوشتار به شعر میپردازد. شعری که از آن با عنوانِ «شعر سه گانی» یاد میشود. اما قبل از آنکه وارد بحث اصلی شویم لازم است مطالبی کلی درباره تحولات زندگی انسان امروز بیان کنیم. از این رو ممکن است مطالب ما تا رسیدن به مقصود طولانی شود؛ اما برای درک سه گانی و نقشی که در زندگی انسان امروز میتواند داشته باشد، این مقدمات ضروری به نظر میرسد، زیرا انسان همواره تحث تأثیر محیط پیرامون خود بوده است.
رشد سریع دانش به ویژه علوم تجربی که نمود آن را در علم شیمی و فیزیک میتوانیم مشاهده کنیم، طی دو قرن اخیر آن قدر شتابان بوده است که زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده و نمود آن در زندگی مردم عادی هم قابل مشاهده است. پس از جنگ جهانی دوم و شتاب سریعی که دانش در غرب گرفت، تحولات اجتماعی نیز بیشتر جلوه گر شد. ظهور شرکتهای تجاری و کارتل و تراستهای متعدد، انسان عصر حاضر را فرا گرفت و آدمی در میان آسمان خراشهای متعدد گیج و مبهوت، فرصت فکر کردن نداشت. هنوز استفاده از این فناروی را فرا نگرفته، فناوری جدیدی جایگزین آن میشود و اگر او نخواهد همگام با فناوری جدید پیش برود گویا از قافله عقب میماند و بر گنگیاش افزوده میشود. شرکتهای نرم افزاری و سخت افزاری در مقولهی کامپیوتر، هنوز چند ماهی از ارائه محصولشان به مشتریان نگذشته است که نسخهی جدیدی از همان محصول را با قابلیتهای بیشتر ارائه میکنند. این مسأله بعد از سال 2000 میلادی بیشتر قابل لمس است و در دنیای تکنولوژیک کنونی میتوانیم هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم با ارائهی جدیدی مواجه شویم که ما را شگفت زده کند. از نسخههای مختلف نرم افزارها گرفته تا انواع گوشیهای همراه، تبلتها، کامپیوترهای دستی، خانگی و اداری و ... .
با توجه به همین مسأله یعنی تأثیر صنعت و تکنولوژی در زندگی انسان، باید حضور مدرنیزاسیون و پسامدرنیزاسیون در زندگی و جنبههای دیگر آن از قبیل هنر و ادبیات هم ملموس باشد. نگارش انواع رمانها و داستانهای کوتاه مدرن و پست مدرن و نیز نقاشیها و فیلمهایی در این ژانر، جریانی علیه مدرنیته و پست مدرنیته است که میخواهد نارضایتی انسان عصر حاضر را از دور افتادگیهای جمعی و گرفتاریهایی که مدرنیته برایش ایجاد کرده نشان دهد. اما بحث، دربارهی هنر و ادبیات فقط مختص دنیای مدرنِ انسانِ غربی نیست؛ بلکه این موضوع به زندگی جوامع شرقی هم کشیده شده است.
ادبیات ایران سالهاست که قالبهای گوناگون را تجربه کرده است. قالبهای شعری قصیده، مثنوی، غزل، رباعی و ... که بعضاً قدمتی هزار و چند ساله دارد و حتی شعر دورهی نیما و پس از او که به سپید و موج نو مشهور شد هر یک بیان کننده این مطلب است که ادبیات ایران نیز در صدد بوده است تا همواره راهی جدید برای عرضه پیدا کند. در روزگار کلاسیک و زمانی که نمودهای اجتماعی سالها بدون تغییر میماند و حتی از نسلی به نسلی و از پدر به فرزند بدون هیچ گونه تغییری منتقل میشد شعر و ادبیات هم در قالب و بعضاً محتوا روال ثابتی داشت. اگر سبک یا گونهای راج مییافت حضورش طولانی مدت و عمدتاً به دلایل سیاسی و حکومتی بود. به بیان دیگر هنر و ادبیات ارادهای برای تغییر در سبک زندگی مردم نداشت و عمدتاً چنین چیزی از آن خواسته نمیشد.
بعد از انقلاب مشروطه، یکی از کارکردهای شعر، حضور در عرصه اجتماع و زندگی مردم شد و پس از آن است که شعر از شاهنشین خود بیرون میآید و سعی میکند همانند دوربین عکاسی تصویری از اجتماع را نشان دهد. جامعهای که هم زیبایی و هم زشتی دارد و نمیشود فقط آن را زیبا دید. در این دوره شعر ابزاری میشود برای توصیف ناهنجاریها؛ درست مانند دوربین عکاسی که صحنهای را بیکم و کاست نشان میدهد. البته این کارکرد فقط در اختیار شعر نبود، بلکه دیگر جنبههای هنر مثل داستان و سینما نیز سعی کردند به چنین موضوعی توجه کنند.
اما آن شتاب فنی و تکنولوژیکی که در غرب از دههها پیش آغاز شده بود در ایران از اوایل دهه 1380 آغاز میشود و دیگر مقولههای زندگی انسانِ ایرانی را همراه خود میکشد. شتاب پیرامون انسان ایرانی به اندازه شتاب کشورهای صنعتی نیست، اما در این زمینه بدون تأثیر هم نمانده است. اگر امروزه شاعری در قالب غزل توقف نمیکند و سعی میکند شعر نیمایی، سپید، رباعی و حتی حجم را تجربه کند این به دلیل ویژگیهای زندگی در عصر مدرن و پست مدرن است. زندگیای که نمودش در همین ساختمانها، خیابانها، فروشگاهها، اتومبیلها، پوشش مردم و ... است و به سمت تفرد گام برداشته است. با چنین ساختاری که از زندگی فردی و اجتماعی افراد نمایش داده میشود سه گانی نمود مییابد. قالبی مثل مثلث که در فرمهای مختلف عرضه میشود. این مثلث، گاه اضلاعش مساوی است و گاه کوتاه و بلند است و گاه در عین مثلث بودن سپید جلوه میکند. فرمی که دقیقاً انسان پست مدرن را نمایش میدهد. قالبی که در عین نظم، بینظمی در صورتهای مخالف آن جریان دارد.

شاید عدهای از منتقدان خرده بگیرند چرا میخواهید زندگی اجتماعی را با شعر و ادبیات پیوند بزنید یا اگر پیوند میزنید حداقل این موضوع باید در محتوا اتفاق بیفتد نه در قالب! اتفاقاً در چنین رویکردی اگر قرار است حرکت رو به جلویی صورت گیرد ابتدا باید در قالب باشد. چنانکه در شعر نیمایی، تغییر ابتدا در قالب و فرم است و سپس به محتوا کشیده میشود. اساساً باید اینگونه عنوان کرد که قالب و محتوا توامان هستند؛ یعنی قالبهای شعری زادهی محتوا هستند و اگر محتوا تغییر نکند قالبی هم برای آن در نظر گرفته و ایجاد نمیشود. به بیان دیگر چنانچه قالبی جدید ایجاد شود، پشت آن جهانبینی تازهای در جریان است. از این منظر، جهانبینی سه گانی تن دادن به فرصتهای کوتاه زندگی برای آموختن هر چه بیشتر در حجمی اندک است. این جهانبینی تحمیل دوران مدرن و پسامدرنی است که از آن سخن رفت. آنان که به «نمودِ قالبی» سه گانی ایراد میگیرند، از این اجبار آگاهی ندارند. نمودِ قالبِ سه گانی دقیقاً ابزاری برای ثبت زندگی انسان، در دنیایی است که سرشار از نمودهای مدرن و پست مدرن شده است که گاه میخواهد به او بیاموزد و گاه تلنگر بزند. البته نمودهای زندگی انسانِ مورد گفتگو، بیشتر ذهنی است و در انفس جریان دارد؛ بنابراین طبیعتاً سه گانی نیز سعی میکند نمودهای پنهان ذهنی چنین انسانی را نشان دهد.
در مورد سه گانی برخی این موضوع را پی میگیرند که نباید در ارائه قالب عجله کرد و بایستی دست به عصاتر قدم برداشت. اما واقعیت امر چیز دیگری است. در ابتدای یادداشت حاضر گفتیم که تکنولوژی در دنیای امروز شتابی روز افزون دارد و گاه انسان از تغییر آن باز میماند! اگر قرار باشد ادبیات و هنر نمود یا حتی اعتراضی نسبت به رخ دادهای زندگی انسان باشد، باید همان را نشان دهد و سه گانی دقیقاً همین را نشان میدهد؛ شتاب انسان برای بازنماندن از تغییرات پیرامون محیط زندگی.
موضوع سه گانی به همین جا ختم نمیشود، بلکه این ژانر شعری در ذات پست مدرن خود میتواند نشان دهندهی مکتبهای ادبی باشد. یعنی در فرم و قالبِ پست مدرنِ سه گانی، میتوان محتوای رئالیسم یا ناتورالیسم یا امپرسیونیسم و ... را مشاهده کرد.
برای روشن شدن بحث در این نوشتار ژانر سه گانی را در مکتب امپرسیونیسم بررسی کردهایم. اما پیش از اینکه وارد بحث اصلی شویم ناچاریم درباره امپرسیونیسم توضیح مختصری ارائه دهیم. از این رو با خود سه گانی و تعریفِ نشانههای امپرسیونیسم در آن آغاز میکنیم.
سه گانی شعر است، یک شعر کامل با تمام ویژگیهای حاکم بر شعر بودن یک اثر. شعرهایی تصویرپردازانه (ایماژیستی) که از تمام ظرفیتهای شعر برخوردار است. سه سطر بیشتر ندارد، در حالی که تجسم هنرمندانه و کشف شاعرانه و وجود ایماژها و ضربهی زیبا و عاطفی آن دقیقاً خواننده را به یاد اصول مکتب امپرسیونیست میاندازد. گاه که شاعر تمایلی به استفاده از ایماژها و سمبلها از خود نشان داده و تصاویری آنی و لحظهای از یک موضوع با استفاده از واژهها و معانی ارائه داده و سعی کرده نگرش عاطفی خود یا پدیدههای پیرامون خود را با برداشتی آنی و لحظه ای به خواننده القا کند جنبشی را در مکاتب ادبی به وجود آورده که از آن به امپرسیونیسم یاد می کنند. شاعر امپرسیونیست از شرح و بسط و توصیفهای مستقیم و طولانی میپرهیزد و شاعر نماد پرداز با اولویت دادن به معانی تلویحی رنگ و بویی کاملاً شخصی و فردی به شعر میدهد. (پاینده،1391: 276)
اگر شعر را به صورت ترکیبی از تصاویر تصور کنیم که سریع و پیاپی اتفاق میافتد این خوانش از شعر با رویکردی امپرسیونیسی مطابق است. «خوانش امپرسیونیستی از شعر ما را وادار میکند به تأثیرات آنی شعر توجه کنیم و در برابر خود تصاویری را ببینیم که لایه لایه بوده و به نوبه خود حاصل تجربه عناصر محیطی هستند. تصاویری که میتوانیم جای آنها را تغییر دهیم و یا حذف کنیم». (هاوزر، 1377: 93)

ازرا پاند از بنیانگذاران مکتب امپرسیونیسم در شعر عقیده دارد کار شاعر در شعر تصویرپردازانه (ایماژیستی) عبارت است از: «ثبت دقیقاً همان لمحهای که یک چیز بیرونی و عینی، خود را دگرگون می کند و یا به سرعت به چیزی درونی و ذهنی تبدیل می شود.» (پاند،1979: 102). در ژانر سه گانی نیز شاعر دقیقاً مثل یک مهندس طراح آنچه را در ذهنش میگذرد، با کارایی زیاد در کمترین فضای ممکن به کاربران ارائه میدهد، عمل میکند و در سه مصراع کوتاه و مختصر، یعنی سه گانی، چنان تصاویر (ایماژ) هنرمندانهای میسازد که این گونه تصویر سازی فقط در ید قدرت طراحان گرافیک است.
برای او همین دو بال، بس بود
دو بال میله میله
پرنده یک قفس بود. (علیرضا فولادی)
تشبیه استخوانهای بال پرنده به میلههای قفس، تکرار موسیقی واژههای میله میله، تداعی کننده تکرار میلهها در زندان است و کشف شاعرانه در گان دوم و سوم و نتیجه عرفانی آن که پرنده هم یک قفس است. تمام این توضیحات یک اثر ادبی امپرسیونیستی از نوع شعر را تداعی میکند که میبایست خالی از حشو باشد و به زبانی بسیار موجز پیامی بلند را برساند. هدف شاعر امپرسیونیست در واقع افاده کردن یک احساس با استفاده از کمترین مصالح یا ساختمایههاست. (پاینده،1391: 279) علیرضا فولادی قالب سه گانی را دارای چهار ویژگی کوتاه، سه لختی، بسته و کوبشی بودن میداند. این یعنی بیان یک احساس با کمترین مصالح و ساختمایه.
گرم گفتگو
با زبان بوسه بوسه بو
ماهیان (علیرضا فولادی)
در این شعر سه گانی شاعر با یک نگاه به ماهیان به کشفی شاعرانه نائل شده و با استفاده از آرایه تشخیص (انسان انگاری) که خود نوعی استعاره است، نگاهی آنی را خلق کرده و تصویری را که از تُنگ ماهی دیده است در یک نظر در قالب نمادین بیان نموده است. شاعر نماد پرداز با اولویت دادن به معانی تلویحی واژهها رنگ و بویی کاملاً شخصی و فردی به شعر می دهد. (پاینده، 1391: 276) شاعر امپرسیونیست از شرح و بسط و توصیفهای مبسوط و مستقیم میپرهیزد. بهترین نمونههای امپرسیونیست در ادبیات را باید در شعرهای شاعران تصویر پرداز یا ایماژیست و نماد پرداز یا سمبولسیت سراغ گرفت. تصویر پردازان با استفاده از ایماژی که در عین اختصار بالقوه میتواند معنای تامل برانگیزی داشته باشد و نماد پردازان با استفاده از سمبلی که جایگزین نگرش عاطفی گویندهی شعر درباره موضوعی میشود، شعرهایی میسرایند که برداشتهای آنان درباره پدیدههای دنیای پیرامون را به تأثیر گذارترین شکل به خواننده القا میکند (همان، 276) عقاید شاعران تصویر پرداز (ایماژیست) را میتوان به این شکل دسته بندی کرد:
- 1. شعر آزاد
ایماژیستها طرفدار شعر آزاد هستند و دست شاعر را برای ابتکار عمل و خلاقیت، چه در فرم بیرونی و چه در کشف شاعرانه و بیان احساسات آزاد میگذارند؛ در شعر سه گانی نیز این آزادی در فرمهای بیرونی به سه شکل کلاسیک، نیمایی و سپید و در فرم درونی در وهله اول، بر پایهی ساخت نحوی آن استوار است و چگونگی چینش اجزای این ساخت. در مرحله بعد، ساخت نحوی سه گانی بر پایهی کوبندگی مصراع آخر چیده میشود.
نمونه ای از فرم های سه گانی:
1- 1) مثل رود سرازیر از کوهساریم
«عشق قدرت»....؟ نداریم
«قدرت عشق»...؟ داریم (علیرضا فولادی)
2- 1) مانند ماه در آب
تابیدنت چه زیباست
زیبا همیشه تنهاست (علیرضا فولادی)
3- 1) شهر من زیر خروارها دود مرده است
روی این قبر
گریه کن ابر! (علیرضا فولادی)
4-1) دام است، ای مگس،
موسیقی سکوت
در تار عنکبوت (علیرضا فولادی)
- 2. تصویر پردازی
ایماژیستها مضامین ساده را با کمک آرایههای ادبی به نظم در میآوردند، آنان به وسیله ایماژ و صورخیال به هر چیز مبهم حسی یا ذهنی واقعیت خارجی میدادند. در ژانر سه گانی نیز نمونههای موفق از تصویرپردازی، آن اشعاری است که از صورخیال یعنی آرایهها به درستی برای کشف شاعرانه بهره گرفته است:
آمد از شاخه فرود
بوسه زد بر لب رود
برگ عاشق شده بود (علی پرهوده)
در این شعر نیز از صنعت استعاره مکنیه و تشخیص استفاده شده که موجب قدرت کار گردیده است. نشان دادن تصویری از افتادن برگ بر روی زمین و بوسیدن زمین و نتیجه ی عرفانی که در گان سوم گرفته است؛ یعنی عاشق شدن برگ، یک کشف شاعرانه است با تصویر پردازی قوی از افتادن یک برگ؛ درست مانند یک نقاشی امپرسیونیسم.
- 3. بیانی صریح و روشن
ایماژیستها معتقد به مختصر و مفید گویی بودهاند از نظر شاعران مکتب امپرسیونیسم و ایماژیستها باید در به کار بردن کلمات، خسیس و صرفه جو بود. آنان عقیده داشتند باید همان طور که بدون کلمات اضافی میاندیشیم، حرف بزنیم و بنویسیم تا با بیانی صریح و روشن به اندیشهی ناب و خالص دست پیدا کنیم. شعر سه گانی نیز یکی از اصول و فرمهای درونیاش کوتاه گویی است و از این قاعده پیروی می کند و بسیار بر استفادهی بهینه از واژهها تاکید دارد. در کتاب «بوطیقای سه گانی و مسائل آن» آمده است، سه گانی قالبی است که چهار ویژگی داشته باشد: اولین ویژگیاش کوتاه بودن است. شعر کوتاه یکی از ژانرهای شعری است که امروزه به دلایل فرهنگی و اجتماعی با اقبال بیشتری رو به رو شده است. کوتاه، در سه گانی از نظر فرم بیرونی، سه لَخت یا سه سطر است و از نظر فرم درونی باید «تک هستهای» باشد مثلاً دارای یک تمثیل یا یک تشبیه اصلی و از این قبیل.
خوشبخت است یا بدبخت
تک درخت
در حیاط زندان (علیرضا فولادی)
استفاده از واژههای اندک و مختصر با معنای متناقض. در گان سوم تنها از یک واژه برای رساندن پیام استفاده شده آن هم از واژهای نمادین؛ یعنی درخت. موجودی زنده که ریشه در خاک دارد ولی قدرت بیرون رفتن از جایگاه خود را ندارد. گویی اسیر خاک و زندان تن خویش است. بهره گیری از واژههایی محدود، نمادین و متناقض از ویژگیهای اصلی شعر در مکتب امپرسیونیسم است.
- 4. سمبل
نمادپردازان یا سمبولیستها در اشعار خود از تشبیهاتی استفاده میکنند که مشبه حذف می شود و مشبهبه میماند. این در واقع همان استعاره است. نماد قادر است کل را به وسیلهی جزء نمایش دهد، گذرگاه ورود به عالم باطن است، سرچشمهی آگاهی و القاکنندهی احساس است و به افکار و احساسات آفریننده و خواننده سازمان میدهد. (فتوحی،1389: 177و178) مانند زندان در شعر عرفانی که سمبل تن، دنیا، تعلقات دنیوی و امیال نفسانی است. سه گانی پرداز، در استفاده از آرایههای ادبی محدویت ندارد و به شرط رعایت معنا از همه آرایههای معنوی (تشبیه، استعاره، نماد، کنایه و مجاز و ...) و آرایههای لفظی (جناس، تناسب، ایهام، طرد و عکس، لف و نشر و به خصوص تناقض) میتواند استفاده کند.
و زندگی این است:
نسیم و برکه و آهوی تشنه، خیره به ماه،
و ناگهان تمساح ( بهادر باقری)
- 5. اهمیت دادن به وزن و آهنگ شعر
ایماژیستها در وهله اول به ریتم و وزن شعر تاکید میکردند آنان سعی داشتند تا حد امکان شعر را به موسیقی نزدیک کنند و سپس به موضوع شعر میپرداختند. وزن و آهنگ در سه گانی چه در فرم کلاسیک و چه نیمایی و سپید از اهمیت برخوردار است. و نباید مهجور و غریب باشد چون همه چیزِ سه گانی بر اساس القای کوبش نهایی و اثرگذاری فوری بر ذهن مخاطب شکل میگیرد و به کار بردن وزنهای مهجور و غریب، مانع از این التذاذ ادبی میشود.
بی ذوقِ نرگسها
بی شوقِ مریمها
گاهی چه دشوارند آدمها (علیرضا فولادی)
موزانه در این سه گانی علاوه بر وزن، موسیقی بیرونی ایجاد کرده و اتمام هر «گان» و لخت با «ها» موسیقی و ریتم «آه کشیدن» را تداعی میکند. نمونهای دیگر:
زندگی زندانگی است
بال پروازی که هست
حال پروازی که نیست (محمد قلی نسب)
شاعر در این شعر، در همان گان نخست، تصویر و برداشت آنی خود را از زندگی به خواننده القا میکند، بدون آنکه مقدمه چینی کند این رخ داد به شکل کاملاً ناگهانی اتفاق میافتد. واج آرایی «ز» و «س» موسیقی پر زدن را تداعی میکند در عین حال از آرایه موازنه برای موسیقی دار کردن شعرش بهره جسته است. تضادی که با کلمات «هست» و «نیست » ایجاد کرده همان ضربههای قلم موی نقاش امپرسیونیست را به ذهن می آورد.
* دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی
منابع
- باقری، بهادر، عشق انگار اختراع من است، نشر گفتمان اندیشه معاصر،1394.
- پاینده، حسین، داستان کوتاه در ایران، جلد دوم، تهران، نیلوفر،چاپ دوم،1391.
- پاینده، حسین، گفتمان نقد: مقالاتی در نقد ادبی، ویراست دوم، تهران، نیلوفر،1390.
- فتوحی، محمود، بلاغت تصویر، تهران، سخن، 1385.
- فولادی، علیرضا، بوطیقای سه گانی و مسائل آن، نشر گفتمان اندیشه معاصر، 1394.
- فولادی، علیرضا، زیر چترم باران، مجموعه 111 سه گانی، نشر گفتمان اندیشه معاصر، 1394.
- فولادی، علیرضا؛ اعظم سعادت، صدای تازه (گلچین سه گانی های کلاسیک و نیمایی)، نشر گفتمان اندیشه معاصر، 1394.
- هاوزر، آرنولد، تاریخ اجتماعی هنر، ترجمه ابراهیم یونسی، جلد چهارم، تهران، خوارزمی،1377.
- یونگ، کارل گوستاو، مشکلات روانی انسان مدرن، ترجمه محمود بهفروزی، چاپ سوم، جامی، 1392

گفتگوی اختصاصی

گفتگوی بابک حسین زاده برجویی با پاییز رحیمی
مختصری از خودتان بگویید!
اهل منطقه ی اردهال کاشان و ساکن شهرستان دلیجان هستم. با تحصیلات کارشناسی ارشد ادبیات و
مدرس ادبیات در دانشگاه و مدارس.
سرودن را از کی آغاز کردید؟
از دوره ی دبیرستان.
اولین شعری را که سرودید، هنوز به یاد دارید؟
شعر را نه، اما می دانم در مورد ماه رمضان بود.
جامعه ادبی جنابعالی را با غزل ها و رباعی های قوی اتان می شناسد. چه شد که به سهگانی روی آوردید؟
من در کنار غزل، به شعر نیمایی خیلی علاقه داشتم و همینطور شعر کوتاه. وقتی با سه گانی آشنا شدم و دیدم این قالب قاعده مند، اصیل و تازه خیلی خوب می تواند کنجکاوی و حس زیبایی شناسی من را اقناع کند و از طرفی این قالب در میان انواع شعر نیمایی تشخص و هویت دارد و می تواند با کوتاهترین فرم، حرف های عمیقی را انتقال دهد، به سه گانی روی آوردم.
تعریفتان از سهگانی؟
تعریف علمی سه گانی در کتاب بوطیقا و مقالات و نوشته های مختلف آمده است، اما از نظر من، سه گانی در کنار تعریف اصلی اش (شعری کوتاه، سه لختی، بسته و کوبشی)، شعری مدرن و در عین حال اصیل است که با روحیات ایرانی و خواسته های امروزی اش کاملا تناسب دارد.
وضعیت فعلی سهگانی چگونه است و آینده این ژانر را چگونه پیش بینی می کنید؟
سه گانی با اقبال بسیار شاعران و علاقه مندان مواجه شده است، اما به نظر من هنوز تعداد سه گانی های ناب جز آن هایی که از پیشگامان توانمندش می شناسیم، چندان زیاد نیست و بسیاری دوستان همچنان در مرحله ی آزمون و خطا هستند. با این حال، آینده ی این قالب بی شک درخشان و در اوج است.
چند درصد از مخاطبان اشعار شما با سهگانی هایتان ارتباط برقرار کرده اند؟
تقریبا اکثر دوستان به سه گانی های من (هرچند زیاد هم نیستند) عنایت دارند و من بسیار ممنونم از محبت دوستان و مخاطبانم.
ریزبینی شما در سهگانی قابل تحسین است. از موضوع زندگی و انتظار در سه گانی هایتان بگویید!
من در شعر کلا به زندگی و مسائل آن توجه ویژه دارم و شعر انتظار هم در کارنامه ی اشعار من جایگاهی دارد و در سه گانی هم همینطور است. ضمنا سه گانی شعر ریزبینی هاست و شعر زندگی، چون دنیای امروز دنیای جزیی نگری ها و ریزبینی هاست و سه گانی شعر خاص دنیای امروز است.
موضوع سهگانی هایتان را چگونه انتخاب میکنید و تاثیر این انتخاب و کلا سهگانی هایتان در روحیه تان چیست؟
من سه گانی و شعر را هرگز انتخاب نکرده ام. ذهن من پر از موضوعات زندگی و اجتماعی است و همواره با من. مدتها با موضوعات مختلف در ذهنم کلنجار می روم و در ذهنم می نشیند و برمی خیزد و ناگهان به صورت شعر، متجلی می شود. هروقت شعر خوبی می نویسم، احساس پیامبری را دارم که معجزه ای بی نظیر ارائه کرده است و از حس فربه شدگی روحی سرشارم. درمورد سه گانی این موضوع زیباتر و شادی بخش تر است.
نظرتان را صریح درباره انتقادهایی که به این ژانر نوپا بعضا وارد شده است، بفرمایید؟
انتقاد همیشه و همه جا هست و اتفاقا می تواند عامل سازندگی باشد. در مورد جریان و قالب های نو همیشه جبهه گیری ها بیشتر است، اما ما باید توجه داشته باشیم که منتقدین و معترضین به کار ما ضربه نمی زنند، بلکه خود سه گانی پردازان نقش پررنگ تری در این آسیب ها دارند، با کارهای ضعیف و عجولانه و بی قاعده ای که می گویند. پس در واقع سه گانی پردازان باید از این شمع تازه روشن، با جان و دل محافظت کنند و با شناخت دقیق بوطیقا و سرودن سه گانی های قوی این ژانر عمیق زیبا را خیلی خوب معرفی کنند.
نظرتون درباره انتشار نخستین دوره کتاب های سهگانی چیست؟
مثل همه ی اولین چاپ های هر کتابی، این کتاب ها هم ممکن است نقص هایی به لحاظ فنی داشته باشد که در چاپ های بعدی حتما برطرف خواهد شد، اما مهم این است که پس از سال ها تلاش و خون دل خوردن، این کتاب های ارزشمند به عنوان اولین منابع سه گانی چاپ و منتشر شد.
آیا غیر از شعر فعالیت هنری دیگری دارید؟
تدریس بخش های مختلف ادبیات، نقد و مقاله، کارگاه های ادبی، داوری و فعالیت هایی از این دست.
کتابی در دست انتشار دارید؟
مجموعه ی اول شعر من با نام "طوفان بی ملاحظه" توسط انتشارات سخن گستر سال ۸۶ چاپ شده است. مجموعه ی دوم من که اتفاقا بخشی سه گانی هم دارد با نام "دریا در آبکش" توسط سوره ی مهر چاپ می شود.
تا چه اندازه نقدپذیر هستید؟
البته باید دوستان و مخاطبان این سؤال را پاسخ دهند، اما خودم فکر می کنم خیلی نقدپذیر باشم، چون اعتقاد دارم نقد و نظر همیشه می تواند برای پیشرفت شعر هر شاعر مؤثر باشد.
توصیه ی شما به علاقه مندان و یاران سهگانی چیست؟
بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم؛ بنویسیم و بنویسیم و بنویسیم. و از نقد و نظر نهراسیم.
استاد، ما را به چند سهگانی زیبا از خودتان دعوت بفرمایید!
برای امام حسین"ع":
لبهام شکل بوسه می گیرد،
وقتی تو را با نام ، می گویم؛
ای اسم تو از بوسه شیرین تر!
*
ای چشم مهربان تو صبح علی الدوام!
روز از کنار پلک تو آغاز می شود؛
خورشید من! سلام!
*
ای فراتر از هرآنچه روز!
سالهاست رفته ای و من،
دوست دارمت هنوز.
*
غیرخط قرمزی میان آن سپیدها،
حرف تازه ای نداشت عیدها؛
آه از بهار "سررسیدها"!
*
حتی اگر در حد موجی ازخودت برخیز!
یکجا نشستن عادت ما نیست؛
در ذات دریا جز تقلا نیست.
*
جوراب های شسته روی بند...؛
سینی چای داغ با لبخند...؛
با دستهایم "دوستت دارم".
*
حرف ناگفته؟
از شما بابک حسین زاده ی عزیز که بنده را قابل دانستید و به من لطف داشتید، بسيار تشكر مي كنم. براي استاد و همه ي سه گاني پردازان، دکتر فولادی عزیز آرزوي موفقيت دارم و همچنان جديت و تلاش را به خودم و دوستان عزيز سه گاني پرداز توصيه مي كنم.
دنباله ی جشن نامه در پست بعدی