از داغ خویش گفتم و افروختم تو را
با درد من نساختی و سوختم تو را
تا وصله ی تنم شوی ای ماه دوردست
چون دگمه ای به پیرهنم دوختم تو را
دنیا تو را به نعمت فردوس می خرید
شادم درین مناقصه نفروختم تو را
از دستبرد دشمن و از چشم زخم دوست
در سینه چون جواهری اندوختم تو را
روی سپید دوست، مقامات معنوی ست
موی سیاه دادم و آموختم تو را
علیرضا بدیع / از کتاب آتی