رسم شایستهای است ، نوشته و سخن را به نام خدا
آغاز کردن، چنان که مرسوم است در صدر نامه های اداری نام خدای متعال نوشته می شود.
ونیز رسم خوشایندی است ، بزرگداشت نام خدا ،
چندان که هنگام دور ریختن نوشته ها، این نام متبرک را از کاغذها جدا می کنند و در
جایی محفوظ می دارند تا نام خجستۀ آفریدگار عالم، در زیر دست و پا نیفتد.
اما در این میان چند نکته شایان تأمل است، یکی
این که، نام خدا به عنوان بخشی از نوشتههای چاپ شده بر سر برگ تلقی نشود ، یعنی
در حد عنوان اداری و تاریخ و شماره و پیوست ، به گونه ای که نویسنده و امضا کنندۀ
نامه ، از نوشتن نام خدا غافل شوند .
و از آن مهم تر این که وقتی کسی نام خدا را بر
صدر نوشته اش می نگارد، یعنی اعلام میکند که من هنگام نوشتن و امضای این نامه ،
خدای متعال را که دانای آشکارو نهان است ، گواه و ناظر سخن خویش می دانم.
چنین
کسی چگونه ممکن است که در نوشته اش، از حقیقت و انصاف و صداقت روی گردان شود؟
چگونه قابل تصور است سخنی که به نام خدای رحمان
و رحیم آغاز شده ، با دروغ و غیبت و حسد و کینه درآمیزد؟
مگر می توان قراردادی را که با نام خدا آغاز شده
است، با نیرنگ و بی عدالتی دگرگون ساخت ؟
هنگامی که خبرهای ناگواری از اختلاس و ارتشاء و
نقض پیمان و فریب در داد وستدهای کلان منتشر می شود، دربارۀ ارقام و اشخاص و وابستگی های حزبی و
نظایر این ها بحثهای دراز دامن در میگیرد، اما در این نکته تأمل چندانی نمیشود
که این کاستی ها و ناراستی ها ، با نوشته ها و نامه ها و اسنادی میسر شده که بر صدر آن ها نام خدای متعال نوشته است و
این غفلت از بزرگی و حرمت نام خدا ، از خسارات مادی وآسیب های حزبی و جناحی البته
زیان بارتر است.