به نام خداوند شعر و شعور
به فالم برگرد
راه افتاد ولی رو به عقب ، امسالت
تا بگردد وسط ثانیه ها دنبالت
سال ها پشت سرم ، سایه ی تو جریان داشت
ایستادن وسط بود و نبود ، امکان داشت
سایه می خواست که وارونه شود تصمیم ام
ناگهان سر برود حوصله ی تقویم ام
بی تو برگشتن و برعکس دویدن در باد...
این به اصرار دلی بود که از پا افتاد
رو به دیروز... به امروز... به حالم برگرد
دست آینده پر از توست ... به فالم برگرد
به کمی نور ، کمی پنجره برگردانم
که در آبادی تقدیر تو سرگردانم
سعیده اصلاحی
از مجموعه ی عسل مثنوی
انتشارات هنر و رسانه ی اردیبهشت