
مقالات

سه گانی تکه ای از آتشفشان ناخودآگاه است
استاد غلامحسن اولاد
سه گانی تکه ای از آتشفشان ناخودآگاه و آرکی تایپ حاضر _ غایب سترگ_ کیهانی است که در لحظاتی خاص در آگاهی شاعر اتفاق می افتد و ذهن و زبان را با فراآگاه همصدا می کند و مفاهیم، عناصر مادی و اشیاء طبیعی را به کیفیتی غافلگیرانه اما شعورمند با الهام و اشراق و عاطفه و درد و طنز و کنایه و... بیرون می ریزد. سه گانی نیز مانند «هایکو» جانمایه ی فلسفی دارد. در این گونه شعرها تفکر و تخیل بدون چانه زنی با روان جمعی، ذهن و زبان را به حالیت و استغنا می رسانند، بی آن که در متن فراآگاه مستغرق شوند.
آنچه سه گانی را بیشتر شعله ور می کند، وزن و موسیقی کلام است. وزن، با اقتدار و انعطاف خلاقیت شاعرانه به تعبیرها و ترکیب ها، سامان می بخشد و به گونه ای بارز سه گانی را مشخص می کند. به باور من کلام در شعر بدون ریتم و آهنگ، هیئت و هیبت چندانی ندارد. از این روست که منتقدان و شاعران معاصر اعم از غزلسرا و نوپرداز وقتی می خواهند نمونه ای از عادت زدایی و هنجارشکنی در بین انبوهی از منشآت و شطحیات عرفای قدیم ارائه دهند. آنجا که صحبت از هنجارشکنی و عادت زدایی است، بیشتر به این مصراع «بایزید بسطامی» استناد می کنند که در بحر متقارب «فعولن فعولن فعولن فعول» تقطیع پذیر است: «به صحرا شدم عشق باریده بود»، در صورتی که بیشتر شطحیات عرفا شعر گونه با محتوای ماوراءالطبیعی است. به تجربه اگر خلع سلاح وزن عروضی از شعر، جمال آن را به کمال می رساند، خسروانی ها و فهلویات دوران ساسانی به مرور زمان تغییر شکل نمی داد و جای آن را رباعی و دو بیتی و غزل و مثنوی و قصیده و.... نمی گرفت که همگی موزون و مقفا هستند و وزن بر اساس کمیت «کوتاهی و بلندی هجا» تکامل نمی یافت. در ادبیات منثور و منظوم ایران زمین، نثرهای مسجع سعدی در گلستان و متن های دیگر، وزن پروسه ای است از تکامل. یک شعر سپید باید آنقدر توانمندی و چند لایگی معنایی داشته باشد که بتواند کمبود عنصر موسیقایی را تلافی کند. موسیقی درونی کلمات تا آنجا که صاحب این قلم می داند در برخی از شعرهای سپید شاملو کارساز و بساز آمده، اما متاسفانه این شاعر با سبک و سیاق و چیره دستی خود در این شاخه از شعر، تالی فاسد دارد و تا امروز هیچ یک از پیروانش نتوانسته اند جای خالی او را پر کنند. در سه گانی ضربآهنگ آمیزه ای از ترقص و رجز است که کمک می کند مصراع آخر بار معانی شگفتی را به خواننده منتقل نماید. شاید تفاوت آن با رباعی در همین مصراع آخر و یکپارچگی نیت و بافت و ساختار کلام و زبان باشد، که در رباعی هر مصراعی جداگانه مفهوم و شخصیتی مستقل دارد؛ شخصیتی که قائم به ذات آن است، ولی در سه گانی اگر در مصراع آخر با قوت و در پیوند با اجزاء دیگر بیان نشود، پاره های دیگر بلاتکلیف به نظر می رسد.
از لحاظ نحوه و ساختار و معماری هستی کلمات نیز در سه گانی، ارزش ها هم پیکره و هم پیوندند، انگار تخیل شاعرانه هر لحظه در کمین است تا به موهبت الهام با اشیاء وعناصر طبیعی مچ بیندازد یا مشتشان را باز کند. سه گانی بیشتر وقت ها حضوری سیال و شناور دارد. این سیالیت و شناوری در ناخودآگاه شاعر است و هنگام خانه تکانی دل ها آشکار می گردد. شاعر سه گانی دنبال مضمون سازی نیست، چرا که همه چیز در یک لحظه اتفاق میافتد؛ همچنان که «هایکوهای» راستین که ریشه در مکتب «ذنیسم» دارد و محصول سکون و بی ذهنی خلاق عارفانه اند، و ناگهان جرقه ای در آنسوی آگاهی و سپس اتفاقی غیر منتظره.... در مکتب «ذن» تفکر جایی ندارد فکر از قبل اندیشیده شده و چه بسا زمانهاست که فراموش گردیده. تکیه بر تفکر پیشاپیش جلوی اشراق را می گیرد و مدام سالک «شاعر» را به ذهن و محتویاتش ارجاع می دهد و اینجاست که نمی توان خطر کرد. اگر در کار نو آوری هم خطری نباشد، شعری شگفت به دست نمی آید. کافی است، شاعر سه گانی اهلیت داشته باشد و مخاطبش نیز برای لحظه ای کالبد یا ذهن علّی خود را کنار بگذارد، آنگاه هر دو یعنی شاهد و مخاطب، شاهد شهود خواهند بود؛ هر چند این شهود مربوط به مناسبات فیزیکی و دنیای عین باشد. البته در شعر سه گانی بهتر است به جای شهود از «کشف» استفاده کنیم. سه گانی در خود می جوشد، می غلتد، می تند و باز می شود؛ همچون پروانه ای با بال هایی از صبح و شبنم بر لبه چاقو. این شکل از شعر با تمام فشردگی و ایجازش، هیچگاه در تنگنا نمی افتد، ظرفیت شگفتی برای باز کردن فضا دارد، حتی در خوانش آن، انحنا و خمیدگی اش را راست می بینیم. غریب و قریب، تعبیری است از حادث. با همه ی عمر کوتاهش، انگار در لحظه آفرینش بند نافش را با لفظ جاودانگی بریده اند.
برخی بر این باورند که «سه گانی» گونه ای از خسروانی ها و فهلویات دوران ساسانی است. برخی نیز آن را با «هایکو» مقایسه می کنند؛ هایکویی که وزن دارد. درواقع وزن سه گانی در وزین بودن آن است. اتفاقا سه گانی در هر شکل و شمایل و وجه و رخسار و ترکیبی که باشد، این «وزانت» یکی از ویژگیهای شاخص اوست که به وجودش اعتبار می بخشد. چند جلدکتاب سه گانی که اخیرا به دست من رسیده چنین می نماید که دکتر «علیرضا فولادی» شاعر جوان و توانمند معاصر مبدع آن است و دوستان جوان دیگری مانند بهادر باقری، امیر باقری و شریف سعیدی و... دوشادوش او این پرچم را برافراشته می دارند. فارغ از این که سه گانی در سال 89 به وسیله فولادی عزیز ابداع گردیده یا پیشینه چند هزار ساله دارد یا این که زنده یاد «مهدی اخوان ثالث» و دیگر شاعران این سه لختی ها را تجربه کرده اند، آنچه من از این دفترهای شعر خوانده ام «ته همه بلکه بسیاری از آن ها» واقعا زیبا و تکان دهنده است؛ خاصه برای کسانی که حوصله ی خواندن غزل های زیبا قامت و مثنوی های بلندبالا را ندارند. بی تردید شاعرانی می توانند چنین شعرهای کوتاه اما بلند را خلق کنند که از قزیحه، تخیل و دانش پروپیمانی برخوردار باشند. در سه گانی کافی است اهل خطر و جسور باشی و دست و دلت نلرز؛ آنگاه بی مضایقه دور از جدال های ذهنی و آشوب های خیالی، آثار شگفتی از قلمت سرازیر می شوند، اما اگر به اوج قله رسیدی و لغزیدی باید یادت باشد که
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
من بر این باورم اگر بخت یار دوستان جوان سه گانی سرا باشد، ظرف چند سال آینده افق روشن تری خواهند یافت و این گونه شعر با استقبال گسترده ای روبه رو خواهد شد. خوشبختانه «بوطیقای» سه گانی و شرح و بسط مسائل و توضیح و حواشی و حوالی آن در این کتاب آمده است، اما من به لحاظ کمبود وقت و این که پیش زمینه ی ذهنی نداشته باشم، فقط سی چهل تا از سه گانی ها را خواندم و بر اساس برداشت خودم این یادداشت کوتاه را نوشتم. بی شک اگر وقت و مجالش می بود، قلم به نقد می گرداندم، چرا که حرف و حدیث زیادی می توان در این مورد قلمی کرد. متاسفانه من هنوز این بوطیقا را نخوانده ام و تتمه ی کلام این که برای این عزیزان آرزوی توفیق روز افزون دارم. این هم چند نمونه از سه گانی ها:
علیرضا فولادی
(1)
آسمان با دل تنگم گریان؛
روی چترم باران،
زیر چترم باران.
(2)
از خدایان پر،
وز خدا خالی ست؛
قلب ما سرزمین اشغالی ست.
(3)
برای او همین دو بال، بس بود؛
دو بال میله میله؛
پرنده یک قفس بود.
معترضه: ( یادم می آید در یک دوبیتی «قطعه یا هر چیز دیگری گفته بودم: از سر بی حوصلگی
بلبلان/بال زدن یاد قفس می دهند)
(4)
لبخند می زنیم که "رنجیده ست..."؛
گاهی ترور،
شلیک حرفهای نسنجیده ست.
(5)
خشکسالی سر شوخی دارد؛
چارده قرن گذشته ست هنوز
کربلا می بارد.
(6)
عشق من هم زمینی ست، اما
عین پاکی ست؛
عشق من زیرخاکی ست.
(7)
ای کاش عمری زنده باشد جوجه تیغی!
با خارهایش
همواره دشمن می تراشد جوجه تیغی.
(8)
در خودش اسیر،
می رسد چه دیر،
لاک پشت پیر!
(9)
آرام، اینجا زمین است؛
شاعر که باشی، برایت
پاییز، میدان مین است!
(10)
وای، دارد بوسه می گیرد،
گربه از طوطی!
گاه زیبا می شود دنیای نالوطی.
(11)
بال است و حال است،
اما اگر سودای پروازی نباشد،
پر هم وبال است.
(12)
بین جبر و اختیار،
یک طرف طنابدار،
یک طرف طناب دار.
(13)
در گذشته مانده ایم مو به مو؛
یک طرف گذشته های پشت سر،
یک طرف گذشته های پیش رو.
(14)
سنگ بر دار و بزن،
به پرم!
آه، باید بپرم!
(15)
بعد از این جور دیگر؛
ای کلاغان بیایید!
بعد از این آدمک پر!
از محمد شریف سعیدی:
(16)
دختر گرسنه گفت: نان!
مادری که قرص ماه را ندیده بود،
گفت: هیس، طالبان!
(17)
او پیری که نشخوار می کرد،
خون سبز علف در دهان داشت؛
مرگ را سخت تکرار می کرد.
(18)
از رگ بلند گردنش خزیده مار،
بر زبان تلخ او چقدر
حرف های نیشدار!
(19)
گرم و شیرین و پر تپش جاری ست
در رگم بوسه های شبهایش؛
قند خون من است لبهایش.
(20)
بین انسان و خدا فاصله بود؛
یک نفر پل می ساخت؛
دزد در قافله بود.
از بهادر باقری:
(21)
نه مرا با تو بودن آسان است،
نه توان گفتنت وداع، وداع
عشق ای ترکش کنار نخاع!
(22)
تلخ یا شیرین،
گر حقیقی یا که رویایی ست،
زندگی «صد سال تنهایی» ست.
(23)
بانو جسارت نباشد!
چشمانتان می تواند
از سنگ سعدی بسازد.
معترضه از غزل اولاد:
باز است سگ، سنگ بسته ست سعدی کنارم نشسته ست
گردن به گردن غمی نیست در فکر قلاده باشم.
(24)
خوش به حال لاک پشت،
کوله پشتی اش
از هر آنچه غیر خویشتن تهی است!
(25)
مست آن سلام اولی، ولی
وقت والسلام شد؛
زندگی تمام شد.
از امیر باقری:
(26)
حسرتش شد تمام خانه به دوش،
خانه ای دارد او که اجباری ست؛
قبر هم یک چهاردیواری ست.
(27)
زندگیمان چهارتا برگ است؛
برگ های شناسنامه گواه،
از تولد، سه صفحه تا مرگ است.
(28)
با تبر ساختیم و خاموشی؛
باغمان را زدیم چوب حراج؛
وای از این بساز بفروشی!
(29)
تیربرق تناور و خاموش،
گرچه یکجانشین اجباری ست،
نور یک شهر در سرش جاری ست.
(30)
گاه بد نیست جای او باشی؛
زن شدن، درد ضربدر درد است؛
خود "زنی" گاه چاره ی مرد است.
و یک سه گانی زیبا از حسین محمدی فرد:
(31)
به به چه حس و حالی،
انگار جای دستم،
روییده است بالی!

چرا سه گانی قالب شعر انتظار است؟
سیّد حبیب نظاری

سه گانی را دوست دارم، نه به خاطر این که یک قالب شعر ی جدید در ادبیات زبان مادری من است، نه به خاطر این که یکی از قالب های کوتاه است که تنها از سه مصراع تشکیل می شود، نه به خاطر ترتیب قرار گرفتن قافیه در آن که به شاعر اجازه می دهد در مصراع اول و سوم یا دوم و سوم قافیه را به کار بگیرد و دست او را در انتخاب قافیه و حتی وزن باز می گذارد. سه گانی را دوست دارم، نه به خاطر این که معتقدم می تواند جای خالی یک قالب بسیار پر ظرفیت را در شعر نوجوان پر کند، آن هم در روزگاری که شعر نوجوان مترادف شده با قالبی چون چهار پاره. من سه گانی را به خاطر شباهت بسیار زیاد آن به " انسان منتظر" دوست دارم. سه گانی یک قالب منتظر است؛ قالبی است که نوعی انتظار را در درون خود می پرورد و آن را به انجامی خوش می رساند و همین پایان بندی هنرمندانه شوق مخاطب را برای بازخوانی آن و نیز خواندن سه گانی های دیگر بیشتر می کند. شاید همین پایان بندی مناسب، اولین شباهت سه گانی به " انسان منتظر " است، زیرا " انسان منتظر" مانند یک سه گانی خوب، عاقبت به خیر می شود و به پایان مطلوب می رسد.
سه گانی شعری است اندیشه مدار؛ از میان عناصر شعر، عنصر اندیشه در آن نمود بیشتری دارد؛ درست مثل انسا ن های منتظر که بسیار اهل تفکرند و اندیشه.
از ویژگی های دیگر سه گانی آمادگی همیشگی آن برای برای یک اتفاق خوشایند در متن شاعرانه ی خود است؛ انسان های منتظر هم همیشه آماده هستند؛ آماده ی نقش آفرینی در یک اتفاق بزرگ؛ اتفاقی که در یک روز دل جهان را خواهد لرزاند و زمین را سرشار زیبایی خواهد کرد.
سه گانی شعری امیدوار است؛ شعری است که موضوع اصلی آن زندگی است و بر خلاف بسیاری از قالب های دیگر که دچار نوعی ناامیدی همیشگی شده اند، شعری است سر شار از امید؛ درست مثل انسان های منتظر که به آینده ی روشن جهان امیدوار هستند.
به نظر من همین چند ویژگی مشترک میان سه گانی و انسان منتظر آن را دوست داشتنی کرده است.

معرفی کتاب

نگاهی گذرا به "دوره ی کتاب های سه گانی"
بهنام علیپور
پس از گذشت پنج سال و اندی از عرضه ی رسمی سه گانی سرانجام دوره ای از کتاب های سه گانی به بازار نشر آمد و چشم علاقه مندان را روشن کرد. دکتر فولادی بارها گفته بود که چون نخستین کارها در این ژانر و تئوری های آن است، عجله نمی کنیم و در جای جای هر شش کتاب، نشانه های درستی این تدبیر وجود دارد. اکنون سه گانی می تواند بگوید پایه اش را خوب نهاده است و راحت به ادامه ی روند پیشرفتش بیندیشد.
به هر حال، دوره ی کتابهای سه گانی شامل شش کتاب زیر است:
1. بوطیقای سه گانی و مسائل آن/ دکتر علیرضا فولادی
2. زیر چترم باران؛ مجموعه ی 111 سه گانی/ دکتر علیرضا فولادی
3. صدای تازه؛ گلچین سه گانی های کلاسیک و نیمایی/ به کوشش دکتر علیرضا فولادی و
دکتر اعظم سعادت
4. جای باران خالی؛ مجموعه ی 111 سه گانی/ محمدشریف سعیدی
5. عشق انگار اختراع من است؛ مجموعه ی 111 سه گانی/ دکتر بهادر باقری
6. تو را با ماه می سنجم؛ مجموعه ی 111 سه گانی/ بابک حسین زاده برجویی.
از این میان کتاب های دوم و چهارم و پنجم و ششم، که بنا بر سنت گذاری دقیق دکتر فولادی، هر کدام با نامی جداگانه، 111 سه گانی را در بر گرفته است، به سه گانی های او و سه تن از پیروانش اختصاص دارد. در ادامه فهرستی از مندرجات دو کتاب دیگر را می آوریم تا علاقه مندان به فحوای آنها اگاهی یابند:
- کتاب "بوطیقای سه گانی و مسائل آن":
این کتاب دربردارنده ی تئوری های مربوط به سه گانی است و کتاب جامعی است برای درک مبانی بنیادی سه گانی و تمییز دادن آن از نمونه های مشابه.
فهرست مطالب کتاب "بوطیقای سه گانی و مسائل آن" به قرار زیر می باشد:
پیشگفتار
فصل یکم: بوطیقای سه گانی
_ تعریف سه گانی
_ شاخه های سه گانی
_ فرم های بیرونی-جزئی سه گانی
_ فرم های درونی-جزئی سه گانی
_ اصول سه گانی
_ موضوعات سه گانی
_ جهان بینی سه گانی
_ عیوب سه گانی
_ ترجیحات سه گانی
_ شاخه ی چهارم سه گانی
_ تفاوت های سه گانی با نوخسروانی
_ تفاوت های سه گانی با هایکو
_ سه پاره
فصل دوم: مسائل سه گانی
بخش 1: یادداشت ها
_ از نیما تا سه گانی
_ خرده الگوهای سه گانی
_ سه گانی و مسئله ی قصد و نیت
_ سه گانی؛ ژانر یا سبک؟
_ قابلیت های جانبی سه گانی
بخش 2: انتقادها
_ شاعران پارسی زبان و سه گانی
_ کارگاه شعر کوتاه و سه گانی
_ دنباله ی کارگاه شعر کوتاه و سه گانی
_ اسید هم کمانه می کند
_ سه گانی و ماجرای یک بداخلاقی ادبی
_ از سه خشتی تا سه گانی
بخش 3: دیدگاه ها
الف) گزیده ی نوشتارها در باره ی سه گانی
_ سه گانی؛ ژانر تازه دم در پهنه ی ادب پارسی/ روح الله بهرامیان
_ سه گانی با استخوان کلاسیک و جان مدرن/ روح الله بهرامیان
_ بیسکویت یا شیرینی؟/ پاییز رحیمی
_ حرف های ام پی تری/ پاییز رحیمی
_ نقش قافیه در سه گانی/ پاییز رحیمی
_ نقش ردیف در سه گانی/ پاییز رحیمی
_ سه گانی و معضل شتابزدگی/ حجت الله کرمی
_ ژنتیک سه گانی و سه گانی ژنتیک/ حجت الله کرمی
_ نام شناسی سه گانی و جنبه های نمادین عدد سه/ دکتر بهادر باقری
_ مزیت های سه گانی/ دکتر محمدرضا راثی پور
_ سه گانی و تحول در شعر معاصر/ سلبی ناز رستمی
_ نگاهی به جایگاه حکمت در سه گانی/ اعظم سعادت
_ آینده از آن این درٌ یکتاست/ دکتر فاطمه مجیدی
ب ) گزیده ی گفتگوها در باره ی سه گانی
_ آینده با شعر کوتاه معنی می شود/ سید علی میرافضلی
_ آینده ی شعر کوتاه محشر است/ سید علی صالحی
بخش 4: گفتگوها
_ سه گانی ذاتا پست مدرن است/ گفتگوی مریم اسدیان با دکتر علیرضا فولادی
_ از سه گانی تا مینی مالیسم ایرانی/ گفتگوی حجت الله کرمی با دکتر علیرضا فولادی
_ سه گانی در دهکده ی جهانی/ گفتگوی فرشید ابراهیمی با علیرضا فولادی
بخش 5: شعرها
بخش 6: جمله ها
فهرست منابع
_کتاب "صدای تازه؛ گلچین سه گانی های کلاسیک و نیمایی":
این کتاب نمونه هایی از سه گانی های نسل اول سه گانی پردازان پیرو دکتر فولادی را در بر دارد و ضمن آن سه گانی های این سه گانی پردازان یافتنی است:
1. فرشید ابراهیمی 2. زهرا ابومعاش 3. مینا اروجلو 4. مریم اصلانی 5. مرضیه اوجی 6. امید بابایی 7 امیر باقری 8. بهادر باقری 9. حمید باقریان 10. محمداکرام بسیم (از افغانستان) 11. روح الله بهرامیان (از افغانستان) 12. هارون بهیار (از افغانستان) 13. توکل بیلویردی 14. افلاطون پاشایی پور 15. احسان پرسا 16. الهه تاجیک زاده آریایی 17. امیر تفقدی 18. مجتبی تونه ای 19. آلاله جنیدی 20. نیلوفر جهانگیر 21. مصطفی حسن زاده 22. بابک حسین زاده برجویی 23. زهرا حسینی 24. سید محسن حسینی 25. سید مهدی حسینی 26. سید رضا حسینی پور 27. سیده شهره حقدوست 28. آرزو حقیقی 29. خدیجه حمیدی 30. زهرا حیدری 31. عباس خوش عمل کاشانی 32. سید حسین دادخواه 33. میثم داودی 34. محمد دری صفت 35. عارفه دهقانی 36. محمدرضا راثی پور 37. انسیه رجب زاده 38. پاییز رحیمی 39. حامد رمضانی 40. مریم رمضانی پور 41. فرهاد رنجبر راد 42. مریم زارع 43. محمد زارعی 44. مژده ژیان 45. رضوانه سخنگو 46. سعید سلیمانپور ارومی 47. حمیدرضا سلیمانی جمال آبادی 48. محمدشریف سعیدی 49. محمود شریفی 50. فریبا شیروانی 51. مریم صابری 52. پویا صالحی 53. مریم طوسی 54. نادر عبدالوند 55. محمد عبداللهی 56. محمدجعفر عزیزی (از افغانستان) 57. معصومه عیسی وند 58. رقیه فراهانی 59. طاهره فرزانه 60. سمیه فروغی 61. عارف فولادی 62. علیرضا فولادی 63. رسول قجاوند 64. محمد قلی نسب 65. الهه کاشانی 66. محمد کامرانی اقدم 67. علی کاملی 68. عبدالحسین کرامتی 69. حجت الله کرمی 70. فاطمه کشاورز 71. کوثر گنجی 72. فاطمه مجیدی 73. نسیم محمدجانی 74. کنعان محمدی 75. عبدالرضا مدرس زاده 76. هادی ملکی 77. سید مصطفی موسوی 78. کبری موسوی قهفرخی 79. بهمن نشاطی 80. حسن نصیری 81. سید محمد نظاری 82. محمد نقیان 83. محمود نیکبخت نصرآبادی 84. ناصر ولی محمدی.
دنباله ی جشن نامه در پست بعدی