یادداشت ها
.jpg)
یاداشتی از جواد بخشعلی پور:
سه گانی هنر فشرده سازی مفاهیم در شعر است. سه گانی ژانری است که از زمان کشف و تنظیمش تا همیشه کهنه نمی شود و به واسطه ی گستردگی اش (در سه قالب کلاسیک و نیمایی و سپید با تنوع در کاربرد وزن و کاربرد قافیه و یا به کار نبردن قافیه) نو و جذاب می ماند. این انقلاب کوچک در شعر، آنقدر پتانسیل داشته و دارد که جریان های افراطی ای مثل موج نو، شعر حجم و موج ناب، و یا انواع جریان ها برای کوتاه نویسی مثل: هایکو واره ها، پریسکه، نوخسروانی ها و...را کنار زده و می زند و با اقتدار تنها الگوی شعر کوتاه در ادبیات فارسی میشود.

یادداشتی از بابک حسین زاده برجویی:
1
سه گانی انفجار احساس و اندیشه و ظرافت است در سه مصرع که امواج این انفجار تا اعماق عقل دور اندیش به پیش می رود و سرتاسر وجود صاحب این عقل را درگیر می کند و حاصلش حیرتی شگفت انگیز از این همه اعجاز و قدرت عمیق است.
2
گسترش ارتباطات شبکه و اینترنت، آشنایی با استاد عزیزم، دکتر علیرضا فولادی و خواندن سهگانی های زیبایشان و لذت درک این سهگانی ها، همچنین آشنایی با یاران سهگانی و سه گانی های زیبایشان و ساعت ها اندیشیدن در خلوت و نهایتا تصمیم به پیوستن به این جریان پر شور ادبی، سیر تکاملی شاعری بنده در چند سال اخیر بوده است.
لازم به ذکر است که قبل از آشنایی با سهگانی در اکثر قالب های کلاسیک خصوصا غزل، رباعی و دوبیتی به طور جدی کار کرده بودم و آیا این انتخاب خود دلیل متقنی بر پیروزی سه گانی نیست؟
3
سه گانی یک قالب شعری است که از سه مصراع یا سه سطر پدید می آید و در پایان آن ضربه ذهنی می خورد. این قالب در سه شاخه ی کلاسیک، نیمایی و سپید پدید می آید.
باز بودن دست شاعر در انتخاب وزن و یک شاخه از شاخه های بالا، این قالب را بسیار قابل انعطاف کرده است.
سهگانی قالبی است اندیشمند که مخاطب تیزهوش را متحیر هنرنماییش می نماید.
4
سهگانی قالبی است که توسط مبدع آن برایش بوطیقا نوشته شده است و این یعنی قالبی که قانون مندی آن دست کم در تاریخ شعر فارسی نظیر ندارد.

یادداشتی از اسماعیل رحیمی:
از آغاز شعر فارسی مضامین شعری در سه شکل کوتاه (رباعی ودوبیتی)، متوسط (غزل و قطعه) بلند (مثنوی و قصیده) ارایه شده است. امروزه به دلیل مشغله های روزانه، عموم مردم فرصت خواندن مطالب طولانی را ندارند. به همین دلیل قالب های فشرده و کوتاه در انواع ادبی بیشتر مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. قالب سه گانی به دلیل موجز بودن،خوانش سریع، بی تکلفی، استنباط فوری وکوبش نغزی که در لخت سوم آن موجود است، همراه با زبان سلیس و عادی به عنوان یک قالب کوتاه پذیرفته شده است و به دلیل فراگیری مضامین آن نسبت به قالب های کوتاه از برتری ویژه ای برخوردار گردیده است.
شب که می رسد از را ه،
قرص روی ماه تو،
طعنه می زند بر ماه.

یاداشتی از مریم صابری :
با سه گانی نوشتم، خندیدم، اشک ریختم؛ و حالا چند سالی است که با سه گانی زندگی می کنم. وقتی دلتنگ می شوم، می شکنم، می سوزم، قلمم را به دست می گیرم و با سه گانی قلبم را دوباره به تپش وا می دارم.
عجب شعر جان سختی است این سه گانی. کافی است در بهترین و بدترین لحظاتم، چشمانم را به روی هر چه خوب و بد است ببندم و تمام داشته ها و نداشته ها، همه و همه را با مشق سه گانی به تصویر بکشم.

یادداشتی از محمدمهدی ناصری :
هو الجمیل و یحب الجمال
از منظر شاعری که در حدود سی و اندی سال شعر خوانده و شعر سروده و شعر شنیده است، بدون تردید سه گانی همان پازل گمشده ی پیکر شعر امروز ایران است که مخاطب غریب و پر از دغدغه ی عصر حاضر در جستجوی آن است؛ مخاطبی که در حال و هوایی که زندگی می کند و در خلوت و جلوت گاهی زمزمه ای از سر درد و نیاز با خود دارد؛ عصری که همه چیز در ترازوی سرعت، ولی با کیفیت سنجیده می شود.
شتاب زندگی باعث شده است که انسان متمدن و آگاه امروز مدام در جستجوی روزنه ها و راه های میانبری باشد که هر چه سریعتر و هوشمندانه تر به هدف و مقصد نهایی خود برسد و از این رهگذر تنها آنچه برای وی مهم است، وقت و زمانی است که باید در برنامه ریزی های مدون خویش بگنجاند. حتی مکالمات روز مره اش نیز از این سرعت بی بهره نمانده است. صبحانه اش را در اتومبیل خود و در مسیر خانه تا محل کارش می خورد، ناهارش را در کمترین زمان و با ابزار و وسایلی مانند فست فودها تهیه و مصرف می کند، امور بانکی و خرید خود را از طریق اینترنت در کمترین زمان ممکن انجام می دهد. با این حال چگونه وقتی را برای خواندن قصیده های خاقانی و مسمط ها و ترجیع بندها و ترکیب بندهای فاخر شعرای بزرگ گذشته در برنامه ی روزانه اش می تواند داشته باشد؟ کما این که همین مخاطب شعر همیشه حداقل برای دلداری کوتاه مدت خویش زیر لب چیزی را باید زمزمه کند :
_ از بیوفایی
_ از نامهربانی های دوستان و یاران
_ از گردش ایام
_از عاشقی
و ....
"سه گانی" می تواند همه ی این احساس را در خود بگنجاند. به عبارت دیگر "سه گانی" به گونه ای است که جامع تمامی امیال و نیازهای روحی مخاطب شعر می باشد و به موجزترین حالت، احساس را منتقل نموده، عالی ترین پیام را در کوتاه ترین زمان ممکن به خواننده و یا شنونده القا می نماید:
چلچراغ،
ناگهان جلا گرفت،
یک نفر شفا گرفت.
*
دیروز ناتمام،
امروز ناتمام؛
روزی علی الدوام.
با این وصف حقیر معتقد است، سه گانی های :عاشقانه، ولایی، عارفانه، اجتماعی، سیاسی و... با پانزده فرم و در وزن های کلاسیک، نیمایی و سپید، وسعت بینش و سرایش شاعر را از محدودیت بسته ی قیود متداول رباعی و دوبیتی رهایی بخشیده و سراینده می تواند با استفاده از همه ی ابزار تفکر و بدون قید و شرط، البته با مهارت خاص و با بهره گیری از آموزه های بوطیقای سه گانی، به افکار خود جامه ای زیبا و موزون از واژه ها و کلمات بپوشاند

نقدها

تندخوانی یک سه گانی از دکتر علیرضا فولادی به قلم بابک حسین زاده برجویی
لبخند می زنیم که: "رنجیده ست"؛
گاهی ترور،
شلیک حرفهای نسنجیده ست.
فرم بیرونی کلی: سه لختی و کوتاه
فرم درونی کلی: بسته و کوبشی
بسته از آن جهت که مفهوم در بند سه کامل شده و ذهن مخاطب اغنا می گردد و کوبشی از آن جهت که شاعر مقدمات بند سه را در دو بند اول تدارک دیده و در بند سه ضربه نهایی کار را دلنواز می کند.
فرم بیرونی جزیی: نیمایی با طرح قافیه یک سه و البته مردف.
فرم درونی جزیی: فرم یک دو؛ یعنی بند یک از لحاظ معنی کامل و بند دو و سه موقوف المعانی اند.
از لحاظ زبان کاملا تازگی دارد و با ایجاد همنشینی میان کلماتی مانند لبخند و ترور و شلیک در کنار رنجیده و نسنجیده فضایی خاص پدید آورده است.
همه هفت اصل سهگانی خصوصا تناقض و ایجاز مضاعف در این سه گانی رعایت شده است. در این میان، تناقض زیبای لبخند و ترور دلنوازی می کند، زیرا ترور گریه آور است نه خنده آور. ایجاز این سهگانی در حد اعجاز است، چون اگر کلمه یا حرفی را برداریم، معماری معنایی آن به هم می ریزد.
شاعر با طنزی گزنده حرفهای نسنجیده را به شلیک تشبیه می کند و آن را با ترور برابر می گیرد؛ هرچند در این باره قید گاهی به کار می برد و این نکته گویای باور او به وجود اقسامی دیگر از ترور است.
با این وصف، رویکرد محتوایی سه گانی، اجتماعی- اخلاقی است.

بازخوانی یک سه گانی از دکتر علیرضا فولادی به قلم نسیم محمدجانی
اگرچه گاه بدتر از جهنم،
مرا به حال خویش می گذارد،
خدای من جهنمی ندارد.
سه گانی دارای فرم کلی بیرونی کوتاه و سه لختی و فرم جزئی بیرونی کلاسیک با طرح قافیه ی دو و سه است. همچنین دارای فرم کلی درونی کوبشی و بسته و فرم جزئی درونی تمام یک.
رویکرد محتوایی این سه گانی، خود شناسی و خدا شناسی ( دو اصل مهم و زیربنایی عرفان اسلامی) است: نگاه تازه و زیبا به مقوله ی جهنم (و در کنارش بهشت) و این که جهنم چیزی جز دوری خود از خدای خویش نیست.
در خوانش اول، سه گانی و به ویژه دو مصراع اول آن، لحنی اعتراضی دارد، اما وقتی دقیقتر می خوانیم، در می بابیم که چه اعتراض عاشقانه ای ست، که اگر خدا مرا به حال خودم رها کند، برایم از جهنم بدتر خواهد بود ... و همین تناقض بسیار زیبا، موجب ماندگاری اش در ذهن خواننده می شود.
در دو مصراع اول، تشبیه « به حال خود رها کردن» به «جهنم» بسیار هنرمندانه به کار رفته است و می تواند نوعی «تشبیه مضمر» باشد که از شاعرانه ترین تشبیه هاست.
یکی دیگر از وجوه مثبت این سه گانی روان بودن زبان آن است و تقریباً تمام اجزای جمله، در عین حالی که وزن و ریتم و قافیه اش به درستی رعایت شده، در جای خود گرفته است و البته با نگاهی به سه گانی های این شاعر و پژوهشگر خلاق، می بینیم که این مورد از ویژگی های بارز سه گانی های اوست و از جوششی بودن حس و حال اولیه ی سروده وی خبر می دهد.
واج آرایی حرف «ن» در مصراع سوم به موسیقی درونی شعر، کمک بسیار نموده است و انگار صدای «نه نه نه ...» در فضای ذهن، طنین می افکند که با توجه به مفهوم مصراع سوم، بسیار به جا به کارگرفته شده است.
این سه گانی در نهایت سادگی، یک شاهکار است و چقدر در جامعه ی امروزی و با حس و حال مردم امروز وقتی پای صحبتهایشان می نشینیم، مطابقت دارد و بارها پیش آمده که وقتی پای درددلی های نشسته ام، در پایان با زمزمه ی این سه گانی به آرامش رسیده ام.
دنباله ی جشن نامه در پست بعدی