آب و خواب!

۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ | ۳۷۲ | ۰

این مطلب در تاریخ شنبه, ۲۳ اردیبهشت,۱۳۹۶ در وبلاگ سعید سلیمان پور ارومی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

دوستی دوش مرا با غم و درد
خبر از سیل و خرابی آورد

که:« شده سیلِ بلا ماتم‌خیز
ماتم آورده در ایران عزیز

با خودش چند نفر را برده‌
بس خرابی که به بار آورده‌

آب این ره ز طبیعت تن زد
آمد آتش به دل میهن زد

در دل از سیل بسی غم دارم
بر رُخم سیلِ دمادم دارم

آسمان بی‌خبر و ناخوانده
رودها بر سر ما بارانده!

در فلک نیست غمِ آب‌بها
نه عجب هی بکنند آب ‌رها!

ز فلک وا شده شیرِ فلکه
شده این سیلِ سریع‌الحرکه

یا مگر مخزن آبش ترکید
کاینچنین کار به سیلاب کشید»

گفتمش:«لطف کن ای یارِ نکو
اندرین باب مرا بیش بگو

از مدیریّت بحران چه خبر؟
از عملکرد مدیران چه خبر؟»

گفت:«ای دوست نده گیرِ سه‌پیچ!»
گفتمش:«یعنی....»گفت:«آری،هیچ!

بَد نه تنها ز برِ سیل آمد
بلکه از غفلتِ این خیل‌آمد

باز هم غفلت و بی‌تدبیری
باز هم صحبتِ غافلگیری

سُفته دُر شاعر پرمایه و چُست
بلکه آن گوهریِ کارْ دُرست:

«عاشقان گر همه را آب بَرد
خوبرویان همه را خواب بَرد!»1

غفلت از سیل،روندِ جاری
آه از این مایه ندانم‌کاری!


1- از ایرج میرزا

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.