تقدیم به همراهان گنجشکهای پاییز:
دیگر به جز سکوت نداریم صحبتی
وقتی نمانده بین تو و من محبتی
آنقدر چیده ای پر و بال مرا که نیست
در بین این پرنده و پرواز نسبتی
آنقدر در قفس نگهم داشتی،نماند
جز اختیار مرگ برایم نهایتی
خاموش شد اجاق شقایق،نگاه کن!
دیگر چراغ خانه ندارد حرارتی
سهراب را نه ضربۀ خنجر،که آه کُشت
باور نداشت از پدر اینسان جراحتی
خوارزم را به لشکر چنگیز وا نهاد
سلطانِ چون تو سنگدلِ بی کفایتی
حالم چنان بد است که خوبم نمی کند
حتی نوشتن غزلی..یا زیارتی..
با هر چه سنگ سخت شکستی مرا،نداشت
افسوس قلب آینه پیش تو حرمتی
دیگر نه عاشقانه که حرف جدایی است
آورده است نامه رسان باز پاکتی
#اعظم_سعادتمند
#غزل
آدرس کانال شعرهایم:@azamsaadatmand
http://goo.gl/zYn05C
پ ن:
و یکبار هم در بیابان کاشان
هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد آن وقت
اجاق شقایق مرا گرم کرد...
#سهراب