فریاد

۰۵ دی ۱۳۹۵ | ۳۳۳ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۰۵ دی,۱۳۹۵ در وبلاگ كاووس حسن لي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

فریاد

 

شب تا به صبح ریخته دور و برش کتاب

خوابیده در میانه و زیر سرش کتاب

 

پشت کتاب اغلب اوقات مخفی است

مانند افسری که بود سنگرش کتاب

 

گاهی اگر پَرد دو کلام از دهان او

باشد کتاب اولش و آخرش کتاب

 

از یاد برده است عیال و میال را

حتا شده ­­ست عین پدر و مادرش کتاب

 

شب ­ها به جای آن که زنش را بغل کند

همواره هست همسر هم­ بسترش کتاب

*

ای وای من به جای زنم حرف می ­زنم

او که شده هووی عذاب­ آورش کتاب!

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.