فریاد
شب تا به صبح ریخته دور و برش کتاب
خوابیده در میانه و زیر سرش کتاب
پشت کتاب اغلب اوقات مخفی است
مانند افسری که بود سنگرش کتاب
گاهی اگر پَرد دو کلام از دهان او
باشد کتاب اولش و آخرش کتاب
از یاد برده است عیال و میال را
حتا شده ست عین پدر و مادرش کتاب
شب ها به جای آن که زنش را بغل کند
همواره هست همسر هم بسترش کتاب
*
ای وای من به جای زنم حرف می زنم
او که شده هووی عذاب آورش کتاب!