شعله‌ورتر

24 تیر 1395 | 292 | 0

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, 24 تیر,1395 در وبلاگ محمدرضا ترکی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

اشک گاهی جامه‌ای از شعله دربر می‌کند
آب گاهی شعله‌ها را شعله‌ورتر می‌کند

حسرت ابری که بر دشتی نبارید و گذشت
ساقه‌های تشنه را در خون شناور می‌کند

یاد لبخندی که در آیینه‌ها پژمرد و مرد
خاطراتم را پر از گل‌های پرپر می‌کند

با خودم می‌گویم این بازی فریبی بیش نیست
عشق اما آدمی را زودباور می‌کند

از خودم گاهی خجالت می‌کشم پیرانه‌سر‌
عشق از بس کارهای شرم‌آور می‌کند

غیرت شمشیر زخمی می‌شود چون در نیام
یادی از میدان جنگ‌ نابرابر می‌کند

دفتر اشک مرا در جاری باران بشوی
یاد ابری تشنه هم چشم مرا تر می‌کند!

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.