چقدر گفتمت این عشق را جواب نکن
بنای سستِ امیدِ مرا خراب نکن
پل معلقِ بین من و تو بود، ولی
شکست، روی دلم بعد از این حساب نکن
مرامِ مهر، تو را بیشتر سزاوار است
بیا و رسمِ جفا را دوباره باب نکن
میان ماندن و رفتن، میان مرگ و حیات
دوباره عمرِ مرا صرفِ انتخاب نکن
قرار و صبر و ثبات از ستاره یاد بگیر
بمان و یکسره تقلید از شهاب نکن
چه سود از اینهمه قرصی که میخوری شب و روز؟
شکنجه ام کن و خود را چنین عذاب نکن
نصیحت از من و چشمانِ بسته هم از تو
نگیر پند، تظاهر ولی به خواب نکن
چه شد که باز، شما شد توی همیشگی ات؟
توی همیشگی ات را "شما" خطاب نکن
به اخم و تَخمِ تو ای خوب احتیاجی نیست
یکی دو بیتِ دگر میروم، شتاب نکن
دلیلش آنچه که باشد نتیجه یکسان است
مصمّمی چو به رفتن، مرا مجاب نکن
فلاکتِ تو طلب کردم از خدا هر بار
شدم نگفته پشیمان که مستجاب نکن
95/5/19
حمیدرضا حامدی