به سقای مهربان کربلا

۱۹ آبان ۱۳۹۲ | ۳۱۴ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۱۹ آبان,۱۳۹۲ در وبلاگ عالیه مهرابی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

ماه در حلقۀ گیسوش به دام افتاده

چشم این دهکده بر ماه تمام افتاده!

هر ستاره كه شبي خواست به پايش برسد

عاقبت سوخته و از سر بام افتاده!

چشمهایش چقدر حال قشنگی دارند

مثل دو حبّۀ انگور به جام افتاده

خم ابروش اگر قوس کمان نیست ولی

ذوالفقاری است که از دست نیام افتاده

دستها خوشۀ انگور که از شانۀ تاک

رگ یک حادثه در دست کدام افتاده

آب را ریخته در جام دو دستش اما:

این حلالی است که بدجور حرام افتاده!

چه پیامی است که زیباتر از آن ممکن نیست

گرچه دو واژه از این متن پیام افتاده!

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.