یه غزل قدیمی- غریب وار

23 اردیبهشت 1396 | 378 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 23 اردیبهشت,1396 در وبلاگ عبدالرحیم سعیدی راد ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

من همچنان به ياد تو هستم، غريب‌وار
اي ابر نيمه‌سوخته! ‌برقي بزن، ببار ...

برقي بزن! بچرخ و سماعي دوباره کن ...
امّا ببار تيغ به چشمان روزگار ..

من مثل آن پرنده كه كوچيده از دلم
سيراب از غرورم و سرشار از انتظار...

اي باغبان عشق! بيا مثل قبل از اين
در زخم‌هاي سينة من خنده اي بكار ...

تا بنگريم خلوت صبحي دوباره را
دستي بيار و پردة شب را بزن كنار ...

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.