یواش! دست نزن...شیشه ام ترک دارم

۱۰ آذر ۱۳۹۶ | ۳۹۶ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۱۰ آذر,۱۳۹۶ در وبلاگ الهه عارف ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

نه این که فکر کنی مرهم احتیاج نداشت...

که زخم های دل خون ما علاج نداشت

.

.

.

.

بوسیدی و دوباره، بوسیدی و دوباره

سیری نمیپذیرفت از بوسه روحت انگار

 

 

روحم شبیه قصه ی تو درد میکشد

جسمم شبیه این همه انسان روبه روست

دنیا شبیه هر چه بگویی جهنم است

دنیا شبیه خانه ی ما سرد و تو به توست

 

گفتی می آیی از بغل شهر های دور

گفتی نجات میدهی از درد و غم مرا

از هرچه قید و بند و سکون و دوندگیست

از خنده های زورکی و محترم مرا

 

دارد مرا به کام خودم تلخ میکند

دارم درون خون خودم درد میشوم

دارد بهار میرسد و من شکوفه ای

که در بهار سبز خودم زرد میشوم

 

دارد بهار میرسد از بین پلک هات 

باران چشم های تو زیبا و نم نم است

دارد بهار میرسد و تو نمیرسی

اردیبهشت نیست که 'اردی جهنم' است

 

#الهه_عارف

#شعر

 

 

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.