۳۰ فروردین ۱۳۹۲ | ۳۱۸ | ۰

این مطلب در تاریخ جمعه, ۳۰ فروردین,۱۳۹۲ در وبلاگ حسین اسرافیلی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

به بهانه سالروز تولد قیصر :

تویی در روبروی من چنین خاموش در تابوت

و یا من می کنم در خویشتن تشییع جان قیصر ؟

تویی آیا که می خندی به شام گریه های من

و یا من گم شدم در شبهت وهم و گمان قیصر ؟

ژلنگ زخمداری را که دست ماه دزدیده ست

شکاف صخره ها می دارد از چشمم نهان قیصر

به خود می پیچم و می گردم اینجا در پی چیزی

شبیه بال ، چون مرغی که شد بی آشیان قیصر ؟

چه گفتی آن شب هجرت که برقی زد ، ترک افتاد

سه شنبه صبح در آیینه های ناگهان قیصر

مگر در خلوتت با او ، چه سری رفت پنهانی

که رفتی هشتم آبان سحر پیش از اذان قیصر

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.