پنهان شده در جانی و از جان و جهان دور جان تو مباد از من بی نام و نشان دور
ای چشم و دهان تو سزاوار ستایش هر چیز به جز بوسه از آن چشم و دهان دور
شیرینی اگر هست از اعجاز لب توست تلخی شود از آن لب شیرین و جوان دور
انگار که هر گونة تو باغ اناریستحیف است اگر باشد از آن گونه دهان دور
پیراهنی از بوسه خدا بر تنمان کرد جز بوی خوش بوسه ز پیراهنمان دور
چشمت نگران دم و دام دگران است چشم نگرانت ز نگاه دگران دور
آغوش تو آرامترین خانة دنیاست آرامترین خانه ز دستان خزان دور