همین الان ، در فضای
مجازی این عبارت را جست و جو کنید ( در رثای دولت روحانی) و ببینید چند خبرگزاری
وسایت اینترنتی با این عنوان ، شعری را که یکی از نمایندگان مجلس ، در جلسۀ رای
اعتماد به وزیران دولت جدید خوانده است منتشر کرده اند.
لطفا به عبارت عنوان
توجه کنید ، کلمۀ ( رثا) به معنای سوگواری و مرثیه خوانی است، اما آن شعر در ستایش
دولت جدید است و اصلا قصد مرثیه خوانی ندارد.
با این حال از میان
این همه خبرگزاری و این همه تحلیل گر سیاسی حتی یک نفر به این نکته توجه
نکرده و همگان همین عنوان نادرست را برای
مطلب خود برگزیده اند.
حالا به همان سروده
ای که نمایندۀ مجلس در ستایش دولت می خواند توجه کنید و ببینید چند بیت سالم و حتی
چند جملۀ سالم و بدون اشکال معنایی و نحوی دارد؟
با این حال ، هنگام
قرائت آن صدای تحسین حاضران در مجلس پس از هر جمله به گوش می رسد.
بر همین سیاق ، گاهی
اهل سیاست و صاحبان مناصب جملاتی آهنگین و پر از لغزش در وزن و قافیه و نحو زبان فراهم
می آورند و بر این گمان که شعر گفته اند در سخنرانی ها با افتخار تمام می خوانند ،
بی آن که لحظه ای تردید کنند که آن چه سروده اند ممکن است کاستی هایی داشته باشد و
بی آن که دربارۀ سروده شان با اهل سخن مشورت کنند یا اگر مشورت کردند نظرشان را
بپذیرند.
بی توجهی به سلامت
زبان فارسی در گفته ها و نوشته های سیاسی ، نشانگر آن است که برای اهل سیاست ،
موضوع زبان فارسی اولویت چندانی ندارد ، به گونه ای که گاه یک عبارت نادرست و
برساخته ، به سرعت در گفتار و نوشتار سیاسیون متداول میشود کلماتی مانند ( گاهاً
، خواهشاً ، ورود پیدا کردن ، حضور پیدا کردن،هر از چند گاهی، پیروزی غرور آفرین ،گفتمان
به معنای سخن، بستۀ پیشنهادی ) و بسیاری از این قبیل ، چندان که گاه برخی از نوشته
ها و سخنرانی های سیاسی ، مجموعه ای است از کلمات و عباراتی که معنای روشنی ندارد
.
گویی فعالان عرصۀ
سیاست و خبرگزاری ها و تحلیل گران سیاسی ، غیر از گفته ها و نوشته های اهل سیاست،
متون دیگر را مطالعه نمی کنند و از همین رو ، دایرۀ واژگان آن ها محدود است و طبعا
کاستی ها و لغزش های معنایی و نحوی و حتی املایی در نوشته های سیاسی به سرعت گسترش
می یابد.
اما بخش دیگری از این
بی اعتنایی به سلامت زبان و اهمیت شعرفارسی به عنوان ثروت ملی ، در آن جاست که اهل
سیاست با این بضاعت اندک در شناخت زبان و شعر فارسی ، هم با اعتماد به نفس کامل
مناصب مدیریت فرهنگی را می پذیرند و هم برای زبان و شعر و فرهنگ کشور، برنامه ریزی
می کنند بی آن که با محدودۀ مسئولیت خویش آشنایی چندانی داشته باشند.
به انبوه کتاب ها و
نشریاتی که با اعتبارات فرهنگی منتشر می شوند و رغبتی برای خواندن شان نیست نگاه
کنید، به کنگره های متعدد شعر که محل ارائۀ شعارهای موزون و مقفاست بنگرید، تا رهاورد تسلط اهل سیاست را بر حوزۀ
فرهنگ دریابید.