وقتی برادران عباس(ع) به شهادت رسیدند و امـام عـلیه السلام دیگـر یار و یاورى نداشت
عباس (ع) به خدمت برادر آمد و اجازه میدان خواست ، امام عـلیه السلام فرمود:
(( تو پرچمدار منى )) کنارم باش.
اگر کشته شوى دشمن بر من چیره مى شود.
من وقتی روی تورا میبینم قوت قلب میگیرم
عباس(ع) همانند دوران کودکی در نهایت ادب سرش را پایین آورد وعرض کرد:
برادر سینه ام تنگ شده !!!
امـام غم خود را پنهان کرد وفـرمـود:
حال که عـزم رفـتـن به مـیدان دارى قـدرى آب براى این اطفال
که از شدت عطش فریادشان بلند است بیاور...
خدا به ماه زمین خورده آسمان بدهد
دلی به وسعت دریای بی کران بدهد
امام عشق، علَم را به دست ساقی داد
که مرد را به تمام جهان نشان بدهد
چه می شود که به باد و به ابرها و به خاک
به سنگ های زبان بسته هم زبان بدهد
که باد نوحه بخواند، که ابر گریه کند
که خاک اقامه بگوید، که سنگ اذان بدهد
و یا به کودک لب تشنه روی دست پدر
هزار سفره ی رنگین تر از کمان بدهد
رباب از نفس افتاده جبرئیل کجاست
که گاه گاهی گهواره را تکان بدهد
چه عاشقانه و زیبا خدا مقدّر کرد
که روی دست پدر ایستاده جان بدهد
هزار نکته ی شیرین تر از عسل باقی ست
اگر عطش بگذارد؛ اگر امان بدهد