۰۴ آبان ۱۳۹۴ | ۳۰۲ | ۰

این مطلب در تاریخ دوشنبه, ۰۴ آبان,۱۳۹۴ در وبلاگ اصغر معاذی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

درددلی برای معلمان ادبیات و زبان فارسی

سلام...

سالهاست برای روز بزرگداشت روز "حافظ" فقط و فقط  جلسه ای ترتیب داده ایم دور هم نشسته و "سلامی و پرسشی و خنده ای" و نهایتا جهت خالی نبودن عریضه ، تبریکی گفته ایم و اگر ذوق و حالی بوده غزلی هم از ایشان خوانده و رد شده ایم و آخرالامر گزارش کاری فرستاده ایم برای حلال کردن حقوق و آرامش روح و وجدانمان برای ساعات تلف شده ی خارج از کلاس درس...

ما بی خبران مدعی عشق بودیم... سالها توو دانشگاه ،ادبیات خواندیم... شعرخواندیم... نثر خواندیم... آرایه خواندیم... معانی وبیان خواندیم..."خروار خروار خواندیم" و خواندیم و بی آنکه با بیتی از حافظ یا سطری از تاریخ بیهقی یا نکته ای از کتابی زندگی کرده یا مُرده باشیم نمره ی بیست گرفتیم به لطف محفوظاتمان از جزوه ای بیست صفحه ای...

 ما تشنگان همیشه ی لب ـ غزل حافظ ـ این چشمه سار زلال عرفان و معرفت و عشق بوده ایم در حالی که این "جنات تجری مِن تحتها الانهار" همیشه و همیشه در کنارمان جاری و ساری بوده  بی آن به روی مبارکمان بیاوریم که حافظ برای تمام عمر تاریخ بشریت غزل گفته و دُر سُفته...

ما فقط شعر حافظ را برای دانش آموزان به فارسی روان برگردانده ایم... تنها کف ی از این دریای بیکران عشق و معرفت را در کاسه ی تشنه ی فهم و شعور و دانش فرزندان این سرزمین ریخته ایم...

ای حافظ ها...ای بزرگان همیشه ی ادبیات و زبان عشق و معرفت و هنر ... ما در حق شما کوتاهی کرده ایم... ما فقط یرای شناختن و شناساندن شما وقت نداشته ایم... ما با نام شما سرمان را به جلسات و سمینار ها  شلوغ کرده ایم و دلمان را به امتیازی و نمره ای خوش...

ما راببخشید...

ما معلمان ادبیات بوده ایم اما معلمان خوبی نبوده ایم..... !

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.