ترس و لرز

۰۸ مهر ۱۳۹۳ | ۲۸۳ | ۰

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, ۰۸ مهر,۱۳۹۳ در وبلاگ سیداکبر میرجعفری ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 مي گفتند:

-«اگر زن زائو را تنها بگذارید، جنّیان به سراغش می آیند و بچۀ او را با یک بچۀ جن عوض می کنند!» . برای همین همیشه به هویّت بعضی از دوستانم شک داشتم . می گفتم : نکند جنّیان او را با بچۀ خودشان عوض کرده اند؟! حتی گاهی به هویت خودم نیز شک می کردم!

می گفتند:

-«یکی از اهالی روستای کناری(اسمش را فراموش کرده ام) با یک زن جنّی عروسی کرده و از او چند تا بچه هم دارد! اما یک بار اقوام زن جنّی اش از دست او ناراحت می شوند. شبانه آن بخت برگشته را با خود  می برند و حسابی کتکش می زنند . آن چاک روی گونه و ابروهای شکسته حاصل کتک کاری آن شب اجنّه است.

می گفتند:

-«یک شب نزدیکای غروب سید ابراهیم راهی چشمه بوده که زنی گیس سرخ را می بیند.زن  جگری را در دست داشته  که می خواسته آن را بشوید . سید ابراهیم نگاهی به زن می اندازد .وقتی می بیند او غریبه است و مشکوک ، از او می پرسد :

- این چیه توی دستت ؟

زن گیس سرخ می گوید:

-          این جگر جدیجه، زن اصغر است .

سید ابراهیم ناگهان شستش خبردار می شود که این زن جن است و اگر آن جگر به آب برسد، خدیجه زن اصغر می میرد!  سید ابراهیم می داند که جنّ ها از آهن می ترسند .پس بیل آهنی اش را به سمت آن زن می گیرد و او را تهدید می کند:

-          این جگر را همین الان ببر سرجاش بذار ؛والّا با همین بیل کمرت رو خرد می کنم.

زن گیس سرخ هم رد قطره های خون چکیده از جگر را می گیرد تا به خانۀ اصغر می رسد و جگر خدیجه را به او برمی گرداند.


می شنیدیم که:

-          «در آن اتاقک تاریک حمام خزینه ای روستا چند جن زندگی می کنند . وقتی کسی در حمام نیست، می آیند و با آب خزینه بازی می کنند و خودشان را می شویند. حبیب پسر باقر  یکی از آنها را دیده است. جن که خودش را به شکل یکی از اهالی آبادی درآورده بوده،از روی سُمش(می گفتند جن ها به جای پا، سُم دارند!)شناسایی می شود...

می گفتند:

-          «مهمیمه،پیرزن قابلۀ روستا با جن ها ارتباط دارد. جن ها چند بار او را با خود برده اند تا در زاییدن زن هایشان به آنها کمک کند!»

 می گفتند: 

-          «قولی پدر صمد توانسته غولی را به دام بیندازد(غول ها هم مثل جنّ ها هستند). او می دانسته که اگر میخ طویله را در بینی غول فرو کند، غول به الاغ تبدیل می شود و می تواند از او بار بکشد . همین کار را می کند ؛اما یک روز زن این مرد صدای خرخری می شنود . به طویله می رود . دلش برای الاغ می سوزد و میخ طویله را از بینی اش بیرون می کشد . الاغ دوباره به غول تبدیل می شود و فرار می کند!»

می گفتند:

-          «سر به سر گربه های سیاه نگذارید . شاید جن باشند! آن وقت اگر در سیاهی شب، از گربه ای فقط برق چشم هایش را می دیدیم،دلمان از جا کنده می شد».

می گفتند:

-          «اگر خواستید آب جوشی را بر زمین بریزید، حتما بسم الله بگویید.مبادا جنّی را بسوزانید. نمی دانید تا به حال جن ها به خاطر سوختن با آب جوش چه بلاهایی سر مردم آورده اند. کمترینش این است که دیوانه ات می کنند(بعد هم نام چند تن از آسیب دیدگان این ماجرا را با نشانی دقیق به زبان می آوردند).

ترسیدن های ما به همین خلاصه نمی شد.

فقط جن ها نبودند که ما را می ترساندند.با اینکه باور داشتم که مرده ها ترس ندارند،یک شب زمستانی  تا در قبرستان رفتم تا بفهمم چرا دیگران از مرده ها می ترسند.ترس و دلهره تمام تنم را به لرزه انداخت. از آنجا گریختم و تا خانۀ مان فقط دویدم.

 یک بار هم سگ های علی آباد چنان من و برادرم را ترساندند که هنوز هم ازهر نوع سگی می ترسم.

خیال نکنید حالا که بزرگ شده ام نمی ترسم . همین چند وقت پیش به طرز فجیعی ترسیدم؛وقتی ماشینمان با یک تانکر حمل بنزین شاخ به شاخ شد. ترس نفسم را بند آورد ؛ وقتی در تاریکی  مردی هوس کرده بود از عرض بزرگراه خلیج فارس عبور کند و ناگهان چون شبحی جلوی ماشین ما حلول کرد!

بعد ها وقتی دیدم بعضی ها فیلم های ترسناک می بینند یا هر طور شده می خواهند خودشان را بترسانند،با خود گفتم:

-          حتما ترسیدن لذت هم دارد.والّا چه معنی دارد این همه فیلم ترسناک و تونل و حشت و... ساخته شود؟

می دانم بعضی ها هم برای کنجکاوی سراغ ترس می روند؛ مثل من که یک بار شبانه به قبرستان رفتم.

اما من همیشه می ترسم؛ می ترسم نکند ترس فوایدی هم دارد و من از آن محرومم . مثلا ممکن است ترس در روان درمانی کاربرد داشته باشد؟ آیا ممکن است ترس ماده ای به نام «آنتی ادربیونالین» تولید کند که برای سلامتی بسیار مفید است؟ این روزها دنبال یک روان پزشک می گردم که برایم تجویز کند:

-          هر شب قبل از خواب یک فیلم ترسناک ببین.هفته ای یک بار هم حتما از تفریحات ترسناک غافل نشو

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.