روضه یعنی همین که می بینی....

17 دی 1391 | 233 | 0

این مطلب در تاریخ یکشنبه, 17 دی,1391 در وبلاگ محسن ناصحی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

تقدیم به: 

 شاهد کوچه های غربت و درد...

**

مصرع اولی ، قلم بردار! اولین قافیه است، تن بنویس

می شود وزن را کمی پر ضرب ، تن تتن کن دوباره تن بنویس

صبر کن تا مخاطبت برسد، محتوا را مرور کن در خود

بشکن اسلوب این قوافی را شده حتی به عمد ، تن بنویس

آنقدر تن بخوان و تن بنویس تا بفهمی که حرف از روضه است

کم کم احساس غصه خواهی کرد باز هم تن بخوان و تن بنویس

بنویس و بخوان و پاره کن و بنویس و بخوان و باز از نو

پاره کن تا که باز بنویسی ولی اینبار پاره تن بنویس

پاره تن ، پاره ی تنی را که لخته لخته جگر به قافیه برد

روضه ات را شروع کن ، تن را مترادف کن و بدن بنویس

بدنی را ببر به گودال و بدنی را میان یک تابوت

بدنی را کفن پر از تیر و بدنی نیز بی کفن بنویس

بنویس از زنی که می بیند  تشتی از خون برایش آوردند

بنویس از جگر بخوان از سر ، روضه را از زبان زن بنویس

بنویس آنچنان که باید گفت ؛ روضه یعنی همین که می بینی

غربتی تکه تکه روی زمین ، تو حُسینش بخوان ، حسن بنویس

مصرع آخری! قلم بردار وزن این روضه را ولی پرضرب

این صدا مال سمّ مرکبهاست ، تن تتن تن ...دوباره تن بنویس.

******************

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.