زهرا همان که در سحر آفریدنش
گفته خدا تَبارَک بر وجه أحسنش
زهرا همان که عطر خداوند می وزد
هر روز پنج مرتبه از باغ سوسنش
هر صبح در طواف ملائک به دور او
معراج میچکد ز تماشای گلشنش
زهرا همان که بر دل پیغمبر خدا
جان دوباره میدهد از شوق دیدنش
از ابتدای خلقت خود از همان ازل
دارد نگین عشق علی را به گردنش
دیگر از این چه مرتبهای باشکوهتر
باشد بزرگ کربوبلا طفل دامنش
«حَتَّی تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهَا» حکایتیست
از عاشقانههای سحرهای روشنش
بیشک منا و مکه دگر مُحرمی نداشت
پنهان نبود اگر ز نظر خاک مدفنش
شرح فضائلش همه عین عبادت است
تکریم پایداری و حلم و شهادت است
ادامه مطلب