چه زود رفت

23 فروردین 1397 | 285 | 0

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, 23 فروردین,1397 در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

آن شب میان هاله‌ای از ابر و دود رفت
روشن‌ترین ستارهٔ صبح وجود رفت

آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود
دریا به روی شانهٔ زخمی رود رفت

روشن‌تر از زلالی نور آمد و چه حیف
با چند یادگاری سرخ و کبود رفت

بال و پری برای پرستو نمانده بود
آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود رفت

آتش زده به جان علی با وصیتش
غمگین‌ترین چکامهٔ خود را سرود رفت

رحمی به قبر خاکی او هم نمی‌کنند
این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت

مولا خوشی ندیده ز دنیای بعد او
می‌گفت بعد فاطمه‌ام هر چه بود رفت

شب‌ها کنار تربت او یاس کوچکش
آهسته دم گرفته که مادر چه زود رفت

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.