تصویرها در آینهها دست دوّم است
جان شما جهان شما دست دوّم است
بوی نمور کهنگی و نمگرفتگی
پیچیده است، بسکه هوا دست دوّم است
در روزنامهها خبری نیست، هرچه هست
یا حرف راست نیست، وَ یا دست دوّم است
تا نور آن به ما برسد کهنه میشود
خورشید آسمان شما دست دوّم است
کالای تازهای هم اگر دارد این جهان
تا میرسد به بندر ما دست دوّم است
کالای این خرافهفروشان نوگرا
با آنکه هست تازهنما، دست دوّم است
گفتی چرا دعا به اجابت نمیرسد؟
زیرا که دستهای دعا دست دوّم است
کو آن خدای تازه و زیبای عاشقان؟
آه این خدایتان، به خدا، دست دوّم است