پیرهن صبر

20 دی 1398 | 323 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 20 دی,1398 در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

السَّلَامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ

آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ‌ آن تا به ابد شیون کرد

قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چه‌ها با من کرد

مانده‌ام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوخته‌ات خون به دل آهن کرد؟

شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد

جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر دگر بر تن کرد...

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.