این شعرها نتیجۀ یک عمر زحمتن
گفتم به بعضیا که فقط فکرِ تُهمتن
افرادِ کنجکاو و فضولی که روز و شب
مشغول حرفِ مفتن و در حالِ غیبتن
یک عدّه هیچکاره که از صبح تا غروب
آماده ی مُداخله تو کارِ ملتن.....
کو عشق و یار؟ ای دلِ غافل! کدوم نگار؟
کی گفته من مخاطبم از این جماعتن؟
معشوقِ من خیالیه و آسمونیه
دوشیزگانِ خاک بهش بی شباهتن
اصلاً یه جن بهِم غزل الهام میکنه
از بختِ بد، اجنّه هم اربابِ وحشتن!
حتی شراب و باده و صهبای شعرِ من
یک پاکت آبمیوه و یک پارچ شربتن
منظور من ولی مگه میره به گوششون؟
این قومِ حرفِ مفت ، به دور از خجالتن
#
منظور من تو نیستی اصلاً به خود نگیر
اینجا مخاطبم دو سه تا بی لیاقتن
اشخاص مغز فندقیِ جاهلی که پاک
دادن اجاره عقل و از اندیشه راحتن
نزدیک نه غریبه نه دشمن نه دوست نه
از قوم و خویش هستن و اِندِ حسادتن
"ح.حامدی"
خرداد 95