غزلِ کوچ

۱۱ اسفند ۱۳۹۸ | ۵۹۰ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۱۱ اسفند,۱۳۹۸ در وبلاگ حمیدرضا حامدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

کسی نگفته که طاقت بیار و حوصله کن

بیا برای من از هر چه خواستی گله کن

تو در اِزای دلت جان بخواه -آری- جان

من اهل چانه زدن نیستم ، معامله کن

در آزمونِ خزان، برگ سرشکسته تر است

کم التفات بر این برگه های باطله کن

بگیر بر خودت آسان و پیش چشم جهان

بچرخ و دست بزن ، پابکوب و هلهله کن

از آشیانه اگر خسته ای و میخواهی

به کوچ ، تن بدهی اقتدا به چلچله کن

علاجِ فاصله ، وصل است ، بی بهانه مرا

بگیر تنگ در آغوش و ختمِ غائله کن

خزانِ 98

ح.حامدی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.