نیایشی کوچک برای صلح ( بازخوانی شعری از فاطمه بیرانوند)

10 اردیبهشت 1392 | 668 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 10 اردیبهشت,1392 در وبلاگ اسماعیل امینی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

 

 

 

سال هزارو نهصد و چهارده

جهان به جنگ خویش می رود

هزارو نهصد و هجده

جهان از جنگ خویش برمی گردد

شکی وجود نداشت

دایره از شک پر بود

خمره  از خالی

خالی از پیراهن خیس یونس

زمین به جای زمین

من به جای تو

تو به جای پروانه ای که آواز گرگ ها را

از پنجره کاخ سفید شنیده بود

به تاخیر بیفت

سال هاست که صلح در تاخیرنطفه می بندد

و تاخیر در بیست سالگی من

فکر کن

تنهایی ، سایه ی پیر تفنگی است که می گوید:

صلح

نه از کبوتر شروع می شود

نه از زیتون

بلکه نیایش کوچک گنجشک هایی است

که می دانند

بهشت

نام قبیله ای است در همین نزدیکی

 

 

 

این شعر با اشاره ای به تاریخ / سال هزار و نهصد وچهارده/ آغاز می شود، این سال زمان آغاز جنگ جهانی اول است که تا سال هزارونهصد وهجده طول کشید.

در جملۀ / جهان به جنگ خویش می‌رود/  امکان های چندگانه در خواندن و معنا وجود دارد:

1- جهان با خودش می جنگد.

2- جهان به جنگی که خودش راه انداخته می رود.

3- جهان به جنگی می رود که در آن نه با بیگانگان بلکه با خویشان( دوستان و بستگان) می جنگد.

در هر یک از این قرائت ها ، گزندگی طنز و انتقاد از جنگ جهانی دیده می شود.

همین احتمالات معنایی در جملۀ بعدی نیز دیده می شود:

/ هزار و نهصد و هجده/ جهان از جنگ خویش باز می گردد/

با این افزودۀ معنایی که /بازمی گردد/ هم به معنای پایان جنگ است و هم به معنای روی گردانی و پشیمانی از جنگ .

 

 دو سطر بعدی را نیز چند گونه می توان خواند:

/ شکی وجود نداشت / دایره از شک پر بود/ 

1-  / شکی وجود نداشت/ نقش قیدی داشته باشد برای جملۀ بعدی ؛ یعنی شکی وجود نداشت که دایره از شک پر بود.

2- / شکی وجود نداشت/  از نظر معنایی ادامۀ جملۀ بعدی باشد ؛ یعنی چون دایره از شک پر بود( تمام شک ها به وسیلۀ دایره ، محصور و محاط شده بودند) در بیرون از آن دایره شکی باقی نمانده بود.

 

دو سطر بعدی به سطرهای پیشین پیوسته است :

/ خمره از خالی/ خالی از پیراهن خیس یونس/

این دو سطر ، خیال انگیزی و تداعی هایی دارند که در پیوند با مفاهیمی که در آغاز شعر آمده است ، شبکه های معنایی گوناگون می سازند؛ مانند این که :خمره نشانی از تمامی گنجینه های انسانی است که جنگ و ناپایداری ها و تردیدهای حاصل از آن، خمره را خالی کرده که تصویری دقیق از آشفتگی های پس از جنگ است.

 در بند بعدی شعر نگاه شاعر به تدریج از چشم اندازهای گسترده و مفاهیم عام، به زوایای بسته  و اشارات خاص  معطوف می شود:

 

 / زمین به جای زمین/

/ من به جای تو/

/ تو به جای پروانه ای که آواز گرگ ها را /

/ از پنجره کاخ سفید شنیده بود/

 

این اشاره ها حاصل نگاهی است که مرزهای برساختۀ سیاست را برنمی تابد، نه مرزهایی که زمین را به کشورهای گوناگون تقسیم می کند و نه مرزهایی که انسان ها را ازهم جدا می کند و هویت انسانی را در محدودۀ مرزها ، محصور می سازد.

 

/ به تأخیر بیفت/

/ سال هاست که صلح در تأخیر نطفه می بندد/

/ وتأخیر در بیست سالگی من/

 

در این سطرها ، غلبۀ اندیشۀ جنگ طلبی بر گرایش طبیعی انسان به صلح ، با لحنی تلخ بیان شده است و سطر پایانی این بند ، حاصل آن تأخیر بیهوده در صلح را بازمی‌گوید / تأخیر در بیست سالگی من/

آیا این اشاره ای است به سال های اوج جوانی نسل هایی که تأخیر در صلح آن ها را از زندگی باز می‌دارد؟

یا گوشه چشمی است به تمامی جوانانی که در حوالی بیست سالگی ، سربازان جنگ های بی پایان می شوند و چشم انتظار صلحی هستند که مدام به تأخیر می افتد؟

 

 /فکر کن/

/تنهایی ، سایه ی پیر تفنگی است که می گوید:/

/صلح/

/ نه از کبوتر شروع می شود/

/ نه از زیتون/

/ بلکه نیایش کوچک گنجشک هایی است/

/ که می دانند/

/ بهشت/

/نام قبیله ای است در همین نزدیکی/

 

در بند پایانی شعر ، کلمات و تصاویر با بیانی متفاوت از صلح سخن می گویند، که در مقایسه با بند آغازین شعر این تمایز را بیشتر می توان دریافت؛ آن جا سخن از جنگ است و فضای شعر در تسخیر ملازمات جنگ است و این جا سخن از صلح است، بنابراین تفنگ ، خاموش است و تنهاست و سایۀ پیر تفنگ به جای او سخن می‌گوید.

"سایۀ پیر تفنگ" هم چنین این مفهوم را به ذهن متبادر می کند که حتی در شرایط صلح ،  تفنگ ، گیرم که پیر و فرسوده، بر زندگی انسان سایه افکن است.

"کبوتر" و "زیتون" اگر چه نشانه های جهانی صلح هستند اما چون سایر نمادها و مفاهیم آن قدر در مجادلات سیاسی و بازی های رسانه ای دستمایۀ تبلیغ و فریب شده اند که از معنا خالی اند، شاید نظیر همان خمرۀ خالی که در آغاز شعر به آن اشاره شده است.

این است که صلح ، حاصل نیایش کوچک گنجشک هاست.

نمادهای تازه ای که شاعر در برابر نمادهای دست فرسود پیشین برای بیان آرزوی صلح برگزیده است ، بسیار هوشمندانه و تأثیرگذار است.

اشارات این نمادها ، مجموعه ای از مفاهیم را تداعی می کند؛ از جمله پیوستگی صلح با دیانت و اخلاق، تحقق صلح در فطرت آفرینش، اهمیت آرزوهای کوچک ، نزدیک بودن زمان تحقق آرزوها ، و یگانگی مفهوم صلح با بهشت موعود انسان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.