چشمهايت اگر چه طوفاني
قلبت اما صبور و آرام است
شوق پرواز در دلت جاريست
شب اندوه رو به اتمام است
روح تو آنقدر سبکبار است
که اسير قفس نخواهد شد
لحظه اي با مظاهر دنيا
همدم و همنفس نخواهد شد
کور خوانده کسي که مي خواهد
بسته بيند شکوه بالت را
چشم اگر واکنند مي بينند
جبروت تو را، جلالت را