جلیل شهناز هم رفت...

۲۸ خرداد ۱۳۹۲ | ۶۴۹ | ۰

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, ۲۸ خرداد,۱۳۹۲ در وبلاگ پانته آ صفایی بروجنی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

پایین تختخواب تو ساکت نشسته است

راه گلوی تار تو را بغض بسته است

 

بی سحر دستهای مسیحایی ات جلیل!

این تکه چوب، کاسۀ صبری شکسته است

 

رفتند تار و عود و نی از شهر... و قصر ما

حالا رواق مرثیه خوان های خسته است

 

دیگر نفس نمی کشی و سیم های ساز

چون بند بند بغض من از هم گسسته است

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.