این دوسطر از یک
ترانۀ مشهور است :
فقط بگو کدوم هفته کدوم روز ، کجا منتظر رسیدنت شم
می خوام کاری بدم دست خودم که ، خودم بهونه اومدنت شم
وقتی آن را میخوانیم ، نخست متوجه اشکال قافیه می شویم
( اومدنت – رسیدنت) هم قافیه نیستند و پس از آن لحن طلبکارانه و تهدیدی در بیت به
ویژه در مصراع دوم ، اما اگر بدانیم که این ترانه ، دربارۀ انتظار ظهور امام زمان
علیه السلام است ، آن گاه کاستیهای ادبی و محتوایی آن بیشتر به چشم می آید.
سایر سطرهای این ترانه مانند بسیاری از سروده هایی از
این دست، پر است از غلط های بارز در وزن و قافیه و نحو زبان ، اما از میان تمامی
این کاستی ها ، آن چه مهم تر است یادآوری این نکته است که سخن گفتن از انتظار
موعود به عنوان یکی از ارکان اعتقادی شیعی ، مقدماتی دارد ، که نخستین آن آشنایی
اجمالی با فرهنگ انتظار و فلسفۀ قیام آخرالزمان است.
سطرهایی از این قبیل نشانۀ بی توجهی به فرهنگ انتظار
است:
تو همون ستاره پوشی
که هنوز جمعه هامو
گريه بارون می کنه
نگو شاید به نگاهت نرسم
حتی فکرش منو داغون می کنه
نمی توان به تصور صمیمیت و لحن عاطفی، امام عصر(عج) را
با تعابیری از این دست مخاطب قرارداد:
ردپاتو از ترانه هام نگیر
و یا با جملاتی بی معنا و آشفته از این دست:
ناجی فاصله هام جهان من
بی پناهه اگه راستشو بخوای
سخن گفتن از حادثۀ عظیم ظهور منجی عالم و قائم آل محمد
علیهم السلام با تعابیری سست از این قبیل :
بیا تا کفترا دورت بگردن
براشون هر قدم دونه بپاشی
نشانگر بی توجهی به عظمت موضوع است ، به هر حال این شیوۀ
سخن گفتن از امام زمان و موضوع انتظار فرج آن حضرت ، چندی است که در ترانه ها و
شعرها رایج شده است که حاصل بی توجهی به ارزش محتوایی سخن و تطبیق نشانه ها و لحن
با آن است.
دربارۀ موضوع انتظار فرج امام عصر علیه السلام چند نکته
را که در این گونه سرودهها مغفول است یادآوری می کنم:
1- زمان ظهور، تنها به تقدیر الهی است و هیچ تأخیری در
آن نشده است ، وظیفۀ منتظران ، دعا برای تعجیل در فرج است و نه بازخواست دربارۀ
دلایل تأخیردر ظهور!
2- امام زمان علیه السلام ، غایب از انظار است اما در
میان مردم زندگی می کند و از حال مردم به ویژه شیعیان و محبان خود با خبر است .
3- انتظار فرج ، وظیفۀ شیعیان و تمام مسلمانان است، این
انتظار مایۀ امید و توکل است و اصلا بهانه ای نیست برای ناامیدی و شکایت از طولانی
شدن و اظهار خستگی از انتظار.
4- مقام حضرت صاحب الزمان(عج) به عنوان آخرین حجت خدا در
جهان، والاتر از آن است که با تعابیر مربوط به شعرهای عاشقانۀ جسمانی و کامجویانه
بیان شود، صمیمیت و لحن عاطفی ، هرگز نباید دستاویزی باشد برای نازل شدن سطح کلام
و لحن سخنی که مخاطب و موضوعش حجت خداست.