غزل جدید

16 تیر 1392 | 552 | 0

این مطلب در تاریخ یکشنبه, 16 تیر,1392 در وبلاگ اصغر عظیمی مهر ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

هرچه گفتی سر به زیر انداختم! آخر چه شد ؟

با بدی های تو عمری ساختم ! آخر چه شد ؟

 

حکم دل تا لازمت شد ؛ من در آغاز قمار –

برگ سر را بر زمین انداختم! آخر چه شد ؟

 

تا قراول ها به قصد ارزیابی آمدند

پرچم تسلیم را افراختم! آخر چه شد ؟

 

قیمت این «جان به در بردن» غرورم بوده است!

باج را در موعدش پرداختم! آخر چه شد ؟

 

چون سواری که به چشمش تیر زهرآگین زدند

مثل کوران من به هر سو تاختم ! آخر چه شد ؟

 

گفته بودم سنگری محکم تر از تسلیم نیست!

من که قبل از جنگ خود را باختم؛ آخر چه شد؟!

 

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.