روزی که لبخندهایت ، روی لبانم بمیرد
پروانه های زیادی در آسمانم بمیرد
بگذار محکم بتازد از کوه دشتی بسازد
نگذار این اسب وحشی در استخوانم بمیرد
گیلاس ها را بیاور! مستم بهانه نیاور!
نگذار نگذار نگذار، خون در لبانم بمیرد
درگیر این انتخابم: عشق تو مثل صدایی
در سینه ام جان بگیرد یا در دهانم بمیرد!
تلخ است مثل حقیقت این قصه اما نباید
طعم گس بوسه هایت زیر زبانم بمیرد
نفرین به این مویرگ ها! دیگر تحمل ندارند...
می ترسم از اشتیاقت قلب جوانم بمیرد