باز عشق...

23 اردیبهشت 1392 | 425 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 23 اردیبهشت,1392 در وبلاگ محمدرضا تقی دخت ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

از بس‌که خيالات تو محسوس گذشته است

از ذهن من انگار که طاووس گذشته است

مي‌خواهمت آن‌سان که غزل‌های قديمی

هر چند که دورِ چمن و بوس گذشته است

دين چيست اگر مومن زلف تو نباشم؟!

ايمانِ من از مسجد و ناقوس گذشته است

چون مرغ تقلای عبث مي‌کنم، انگارـ

آزادی‌ام از خاطر محبوس گذشته است

 

خاموش روا نيست چراغِ دلِ عشّاق

هر چند دگر دوره‌ي فانوس گذشته است...

                             محمدرضا تقی دخت

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.