26 خرداد 1390 | 535 | 0

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, 26 خرداد,1390 در وبلاگ حسن پاکزاد ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

سلام

۱. میلاد حضرت علی (ع) رو به همه تبریک میگم.

۲. یازده خرداد به بهانه قراری که ۱۲سال پیش با بچه های کلاسمون گذاشته بودیم ،رفتیم دانشگاه .چقدر همه چیز فرق کرده بود..

دیدن دوستان که با بچه هاشون اومده بودن خیلی جالب بود هرچند که همه نیومدن اما باز خیلی خوش گذشت

به انجمن شعر دانشگاه هم سری زدم هنوز پابرجا بود هنوز کتابایی که با بودجه کم اون موقع خریده بودیم توو کتابخونه انجمن بود /

۳. می خواستم ۱۸ خرداد با یه شعر دیگه بروز کنم که انگاری قسمت نشد.

 ۴.چهارشنبه ۲۲تیر با بچه های انجمن شعر حوزه هنری زنجان میهمان دوستان حوزه هنری رشت خواهیم بود و ان شاا.. شب شعر مشترکی باهم خواهیم داشت

و اما غزل:

 

حتی هزار سال پیاپی که روبروت –

بنشینم و دوباره بخواهی به گفتگوت..

 

قهوه بریز چشم درختی که گم شوم

روزی هزار مرتبه در جنگل بلوط

 

دست مرا بگیر و به همراه خود ببر

حتی شده میانه ی صحرا –کویر لوت –

 

تو فصل آمدن شده ای، فصل شعرهام

با من قدم بزن وسط بوته های توت

 

لبهای تو ادامه ی اردیبهشت شد

تلفیقی از طراوت سنتور با فلوت

 

لبخند می زنی و من از دور می رسم

از شهر بی ترانه و از شهر پر سکوت

 

گلهای روی پیرهنت را به من بده

این خانه سالهاست که با تار عنکبوت...

 

حسن پاکزاد

 

پ.ن: بعضی از لینکام حذف شدن! دلیلشم نمیدونم اگه نبودید حتما" خبر بدید تا اصلاح کنم.     سپاس

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.