خونچه ها بر سرنی، دایره در دایره دف!
و صدا توی صدا، دایره:سر! دایره: دف!
و صدا حنجر داوود که بر نیزه بلند
اشک زد دایره ای دایره تر، دایره دف!
دایره حلقه زد و حلقه زد و بغضی شد
بغض ، دختر شد و دنبال پدر، دایره دف!
غصه ها حلقۀ گیسوی پریشانی شد
ریخت از شانۀ دختر به کمر، دایره دف!
دخترک دایره در دایره هی دور پدر..
روی یک پاشنه چرخیدن در! دایره، دف!
مادری سوخته در هیئت خورشید آمد
نیست آتش تر از این آتش تر، دایره! دف!
جام در جام عزا داشت تعارف می شد
خیمه در خیمه، خبر پشت خبر، دایره! دف!
خبر انگار که هفتاد ودو بار آوردند
مادری سرزده دنبال پسر! دایره!دف!
نیزه ها گیج و پریشان و چنین سر...گردان
تن به جا مانده و سر قصد سفر، دایره! دف!
خونچه ها بر سرنی، دایره در دایره دف
و صدا توی صدا، دایره: سر! دایره: دف!