برای سرالله بی سر در آستانه محرمش

۱۷ آبان ۱۳۹۱ | ۵۱۴ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۱۷ آبان,۱۳۹۱ در وبلاگ هادی جانفدا ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


فردا عتبات نایب الزیاره هستم. در خدمتم با یک غزل کوتاه و سخت...



لباسی باید از جنس تجلی بر تنت باشد

که عریانی گواه اشتیاق رفتنت باشد


نجیبی مثل اسرار خدا جای شگفتی نیست

اگر جسمت فدای حرمت پیراهنت باشد


اگر کوهی به این سرهای بی تن هم نظر داری

تو زانو میزنی تا کل صحرا دامنت باشد


ازین آتش که در سر داری ای وارسته از هستی

سری باقی نمی ماند که محتاج تنت باشد


تو حق بر گردن توحید داری باز سر دادی

مبادا حقی از حتی سرت بر گردنت باشد


*******************


اگرچه وسعت داغ تو در عالم نمیگنجد

خدا میخواست قلب شیعیانت مدفنت باشد...



امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.